با توجه به اینکه صله رحم حکم خداست است، آیا خوب است به خویشاوندی که نماز نمیخواند محبت قلبی هم داشت؛ یا نباید در دل به او محبت داشت؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
محبت، یک کشش و حالت قلبی میباشد، اما صله ارحام یک رفتار و عمل است.
هرگز مترصد این نباشیم که دیگران را به خاطر کوتاهیهای عمدی یا سهوی در اجرای احکام الهی، طرد و تحریم نماییم! آیا خودمان قصور، تقصیر و گناه نداریم و آیا دوست داریم خداوند سبحان و امام زمان علیه السلام، به ما به خاطر کوتاهیها، غفلتها و گناهان، همان نگاهی را داشته باشند که ما نسبت به دیگران داریم؟! آیا انتظار داریم که محبّت خداوند رحمان و رحیم و اولیاءاش به ما کمتر شود یا بیشتر؟! آیا دوست داریم ارتباط با ما بیشتر و نزدیکتر شود و یا کمتر؟!
به رهنمود و توصیۀ بسیار حکیمانۀ امیرالمؤمنین، امام علیه السلام توج نماییم که فرمودند:
«يَا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا» (نهج البلاغه، نامه 31)
- اى فرزندم! نفس خويش را ميزانى بين خود و بين ديگران قرار ده، پس از براى ديگران دوست بدار آنچه را كه براى خودت دوست ميدارى، و خوش ندار براى ديگران آنچه را براى خودت خوش ندارى.
●- کسی که متأسفانه نماز نمیخواند، الزاماً کافر، مشرک و منافق نیست؛ بلکه چه بسا جاهل (بیخرد و نادان) است، چه بسا مستضعف فکری و فرهنگی است، و چه بسا فقط تنبل است؛ و چه بسا با نصیحت یا تذکری از روی محبّت، متحول شود.
●- خداوندی که صلۀ ارحام و حتی روابط انسانی و رعایت اخلاق اسلامی با دیگران را امر نموده، "کفر" را خط قرمز قرار داده و فرموده اگر محبّت خویشان شما به کفر بیشتر بود، آنان را سرپرست و دوست خود نگیرید.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (التوبة، 23)
- اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هر گاه پدران و برادران شما، كفر را بیشتر از ایمان دوست داشته باشند (کفر را بر ایمان ترجیح دهند)، آنها را ولىّ (و يار و ياور و تكيه گاه) خود قرار ندهيد! و كسانى از شما كه آنان را ولىّ خود قرار دهند، ستمگرند!
نکات:
الف - در آیه نمیفرماید که اعمال و عبادات دیگران را تحت نظر قرار دهید و بر اساس آن روابط خود را تنظیم نمایید، بلکه میفرماید: «اگر محبّت آنها به کفر بیشتر از ایمان بود» یعنی: «اگر کفر را بر ایمان ترجیح دادند ...».
"محبّت" کار قلب است و جای محبّت در قلب است، و با "مودّت"، یعنی ظهور و بیرون ریختن محبّت در مواضع و سپس اعمال آشکار میشود.
ب - نفرموده که با آنان قطع ارتباط نمایید و یا هیچ مقدار محبّتی به آنان نداشته باشید، بلکه فرموده: «آنان را سرپرست، تکیهگاه و یاور خود قرار ندهید».
حال آیا میتوان گفت: هر کسی که نماز نمیخواند و یا روزه نمیگیرد و یا در سایر احکام اهمال دارد، کافر و مشرک است و یا دست کم کفر را بر ایمان ترجیح میدهد؟! هرگز.
توحید و موحد بودن
خط قرمزهای خدا، بالا و پایین دارند؛ آدمیان نیز درجات دارند و همگان مساوی نمیباشند.
اگر کسی اظهار کند که به «توحید و معاد»، یعنی یگانگی و یکتایی خداوند سبحان و نیز معاد او اعتقاد دارد، در دنیا و آخرت، از جمله موحدین محسوب میگردد و نباید در برابر او مواضعی چون کافر یا مشرک اتخاذ نمود. چنان که در قرآن مجید، تصریح شده که یهودیان و مسیحیان، به خاطر اعتقادات نادرست و افترا بستن به خداوند سبحان، مشرک میباشند، اما به لحاظ فقهی و احکام، همگی «اهل کتاب» محسوب میگردند و احکام ارتباط با آنها، با احکام ارتباط با کفار و مشرکین متفاوت میباشد.
مسلمانی:
وقتی کسی در بیان اعتقاداتش و یا با عمل اظهار میدارد: «من مسلمانم»، دیگر در زمرۀ مسلمانان قرار دارد و باید از حقوق و احترام یک مسلمان برخوردار باشد، حتی اگر نماز نخواند و یا در رعایت و انجام سایر احکام، و رعایت واجبات و محرمات، کوتاهی داشته باشد.
محبّت
"محبّت"، یک حالت و کشش قلبی است و انواع و درجات دارد. "محبّت" به خداوند سبحان، اهل عصمت علیهم السلام، اسلام، قرآن مجید، مؤمنان و ...، نوعی از "محبّت" است؛ و "محبّت" به دنیا و متاعش، که خداوند متعال آن را برای انسان زینت داده، یک نوع دیگری از "محبّت" میباشد که هم سنخ و قابل قیاس با یکدیگر نیستند:
«زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» (آل عمران، 14)
- محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند؛ ولى) اينها (در صورتى كه هدف نهايى آدمى را تشكيل دهند،) سرمايۀ زندگى پست (مادى) است؛ و سرانجام نيك (و زندگىِ والا و جاويدان)، نزد خداست.
جابجایی
کار شیاطین جنّ و انس، فقط و فقط بدل زدن و قرار دادن «این به جای آن» میباشد؛ لذا خداوند سبحان از ما نخواسته که هیچ نوع و مقدار محبّتی، به هیچ کسی و یا هیچ چیزی، یا هیچ کاری نداشته باشیم، بلکه خواسته خداپرست و معادگرا باشیم و محبّتی را جایگزین محبت او ننماییم:
«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)
- بعضى از مردم، معبودهايى غير از خداوند براى خود انتخاب مىكنند؛ و آنها را همچون دوست داشتن خدا دوست مىدارند؛ امّا آنها كه ايمان دارند، شدت محبّتشان (محبوب غایی آنها) الله است؛ و آنها كه ستم كردند، (و معبودى غير خدا برگزيدند،) هنگامى كه عذاب (الهى) را مشاهده كنند، خواهند دانست كه تمامِ قدرت، از آنِ خداست؛ و خدا داراى مجازات شديد است.
نقش محبّت در هدایت
خداوند سبحان، چون بندگانش را دوست دارد، آنها را از نعماتش برخوردار میگرداند، متذکر میگردد و هدایت مینماید، و چون آنها را دوست دارد، در صورت محبّت متقابل، تمامی گناهانشان را میبخشد؛ و اگر کفر ورزند، دیگر آنها را دوست ندارد»
«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ * قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ» (آل عمران، 31 و 32)
- بگو: «اگر خدا را دوست مى داريد، از من پيروى كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزندۀ مهربان است» * بگو: «از خدا و فرستاده (او)، اطاعت كنيد! و اگر سرپيچى كنيد، خداوند كافران را دوست نمىدارد».
اگر مایلیم که دشمنان نیز بیدار، آگاه و بصیر شوند و ایمان بیاورند، به این دلیل است که نسبت به آنان نیز نوع و میزانی از محبّت داریم.
اگر مایلیم که دشمنان نیز بیدار، آگاه و بصیر شوند و ایمان بیاورند، به این دلیل است که نسبت به آنان نیز نوع و میزانی از محبّت داریم.
●- بنابراین، انسانی که خوی انسانی دارد (حیوان و وحشی نشده است)، تمامی انسانها (اعم از کافر و مؤمن) را دوست دارد - مؤمنان را به خاطر توجهشان به محبوب غایی، بیشتر دوست دارد - در رأس این مؤمنان، اهل عصمت علیهم السلام، اهل تقوا و مجاهدان قرار دارند، پس آنان را بیشتر دوست دارد - سپس مسلمانان را بیشتر دوست دارد - در میان آنها، خویشان و نزدیکان و دوستان را بیشتر دوست دارد و ...؛ و البته دوست داشتن آنها، با دوست داشتن امور مادی، قابل قیاس نمیباشند.
محبوب غایی
آدمی، بسیار از اشخاص، چیزها و کارها را دوست دارد، اما هر کسی [مؤمن و یا کافر]، یک محبوب غایی دارد که شدت محبتش به اوست، لذا محبتش به هر کسی، هر چیزی یا هر کاری، در راستای محبت به محبوب غاییاش میباشد.
بنابراین، خویشان، دوستان، آشنایان، هموطنان و تمامی مردم را باید دوست داشت، مگر این که به کفر و شرک روی آورند و به دشمنی آشکار با خدا، اسلام و مسلمانان برخیزند.
اگر انبیای الهی و به ویژه پیامبر اکرم و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین، مردم و حتی کفار و مشرکین را [در حد خودشان] دوست نمیداشتند، هرگز نمیتوانستند برای هدایت آنها اقدامی کنند و این همه زحمت، اذیت، شکنجه و حتی ترور و شهادت را متحمل گردند.
●- ما نیز باید همین مواضع و رفتار را در مقابل دوست و دشمن داشته باشیم، منتهی حکیمانه، بصیرانه و خدایی، نه از روی هوای نفس!
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
با توجه به اینکه صله رحم حکم خداست است، آیا خوب است به خویشاوندی که نماز نمیخواند محبت قلبی هم داشت؛ یا نباید در دل به او محبت داشت؟
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/etc/12208.html
- تعداد بازدید : 338
- 10 آذر 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون