س: به نظر میرسد در سیرهی پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) در زمان حکومت، تا زمانی که گروه مخالف دست به سلاح نبرده و جنگ مسلحانه را آغاز نکرده، حکومت آنها را حتی توبیخ هم نمیکرد، چه رسد به حکم بازداشت، محاکمه یا مجازات. اگر چه گروهی برای براندازی تشکیل داده و فتنه میکردند.
«x-shobhe »: بیتردید صورت مسئله به طور کلّی غلط است و این شبهه و القای دروغ چندین وجه تخریبی که همگی خود از مصادیق «فتنه» است را در بر دارد که برخی از اهمّ آنها عبارت است از: دروغ بستن به پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) – تحریف تاریخ صدر اسلام و سیرهی نبوی (ص) به منظور منحرف نمودن اذهان عمومی – تسخیف اهل عصمت (ع) در سیاست، کیاست، درایت، مدیریت و حکومت به بهانهی منافقانهی تعریف از آنها – تحریف احکام الهی در اسلام و حتی تکذیب آنها ... و در نهایت تشویش اذهان عمومی در عصر حاضر و ترغیب آنها به سادگی و حماقت به منظور فائق آمدن دشمنان.
الف – حتی اگر اطلاعات تاریخی نسبتاً کاملی از صدر اسلام نداشته باشیم، لازم است که سیرهی اهل عصمت (ع) و آن چه از آنان نقل میگردد را به آیات قرآن کریم و سپس عقل تطبیق دهیم. این دستور مستقیم شخص پیامبر اعظم (ص) است که فرمودند: اگر نقلی از من به شما رسید که با قرآن و عقل منطبق نبود نپذیرید و به سینه دیوار بزنید.
وقتی خداوند متعال در کلام وحی با قسم تأکید مینماید این پیامبری که هم نشین شماست، نه گمراه شده و نه راه کژ (و کج) رفته و نه اساساً در رفتار و گفتار خود منطقی به غیر از وحی دارد (مَا ضَلَّ صَاحِبُكمُْ وَ مَا غَوَى * وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الهَْوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْىٌ يُوحَى - النجم، 2 تا 4)، یقین حاصل میگردد که همه رفتارها، گفتارها، سیاستهای فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... او و به بالتبع سایر معصومین (ع) عین وحی است.
پس اگر خداوند متعال فرمود: فتنه شدیدتر از قتل است (وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل - البقره، 191) – و وقتی میفرماید فتنه بزرگتر از قتل است (وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْل - البقره 217) – و اگر میفرماید اگر فتنهگران کنار نکشیدند آنها را هر کجا یافتید دستگیر کرده و بکشید:
«سَتَجِدُونَ آخَرينَ يُريدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَ يَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّما رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فيها فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَ يُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَ يَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أُولئِكُمْ جَعَلْنا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطاناً مُبيناً» (النساء،91)
ترجمه: به زودى كسان ديگرى را خواهيد يافت كه مىخواهند از شما ايمن باشند و از قوم خود [نيز] ايمن بمانند. هر زمان [براى فتنه] آنها را به سوى شرك خوانند به خوارى در آن بيفتند. و اگر از شما كناره نگرفتند و پيشنهاد صلحى به شما نكردند و دست از شما باز نداشتند هر جا آنها را يافتيد بگيريد و بكشيد. و آنان كسانىاند كه شما را بر آنها چيرگى آشكارى قرار داديم.
معلوم میشود که پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) نیز جز این عمل نکردهاند.
وقتی میفرماید هر کجا فتنهگران را یافتید دستگیر کنید و با آنها بجنگید و آنها بکشید، گه این فتنه از جنگ و قتل شدیدتر است، سیرهی آنان نیز مشخص میگردد.
«وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل ...» (البقره، 191)
ترجمه: و هر جا آنها را يافتيد بكشيد و بيرونشان كنيد از آنجا كه شما را بيرون كردند. فتنه [آنان] از كشتن بدتر است.
و هم چنین است وقتی میفرماید آن قدر از آنان بکشید که دیگر اصلاً فتنهای باقی نماند، سیرهی آن بزرگواران که جز به وحی منطقی نداشته و عمل نمیکردند نیز معلوم میگردد:
«وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ بَصيرٌ» (الأنفال، 39)
ترجمه: و با آنها قتال كنيد تا فتنهاى نباشد و دين، همه آن، براى خدا باشد و اگر باز ايستند، پس بىگمان خدا بدانچه مىكنند بيناست.
ب – این ساده انگاری است که گمان شود دست به سلاح بردن یا آغاز جنگ فقط وقتی است که دشمن به صورت رسمی و در جبههای معین و با سلاحهایی مشخص جنگ گرم را آغاز میکند. و بدتر و مضرتر و منحرف کنندهتر از این سادهانگاری آن است که چنین بینش ضعیفی را [العیاذ بالله] به اهل عصمت (ع) نسبت دهند!
قصد دشمن نابودی است و برای نابودی وارد میدان میگردد و برای تحقق هدفش از هر تاکتیک، تکنیک و سلاحی که مفید ببیند استفاده میکند. خواه شمشیر، سلاخ خودکار، موشک و بمب باشد و خواه سلاح فتنه، توطئه، جاسوسی، فعال نمودن ستون پنجم، ترور، ترویج فساد و فحشا، مفاسد اقتصادی ...، یا جنگ نرم و جنگ روانی و جنگ تبلیغاتی. پس اینها همه ابتدا به جنگ کردن و دست به سلاح بردن است. آیا جز این است که در احکام اسلامی بسیاری از جرائم حکم «مفسد فیالارض و محارب» دارد؟ محارب یعنی کسی که به جنگ برخاسته است. در حالی که ممکن است دست به سلاح گرم نبرده باشد.
آیا روش حکومتداری اسلامی این است که اگر اشخاص یا گروههایی تشکیلاتی برای براندازی درست کردند، تجمیع نیرو کردند، سلاح انبار کردند، فتنه کردند، آشوب به راه انداختند، فساد کردند، امنیت اجتماعی و ملی را با مخاطره مواجه کردند، زمینه را برای طمع و تحریک نفوذ و حملهی دشمنان خارجی و گروهکهای مسلح داخلی آماده کردند، با دشمنان بیگانه مرتبط شدند و از سوی آنان مورد حمایتهای سازمانی، اطلاعاتی، مالی و حتی تسلیحاتی قرار گرفتند، شرایط را برای شرارت اشرار و به آتشکشیدن ساختمانها، وسایل نقلیه، مساجد، قرآن و هم چنین ترورهای کور مساعد کردند و ... – حکومت باید (چنان چه در متن سؤال قید شده بود) نه تنها آنها را بازداشت، محاکمه و مجازات نکند، بلکه حتی بر خلافشان نیز چیزی نگوید که مبادا آبرو ریزی شود؟! آیا این سیاست با سادهترین عقل بشری سازگاری دارد که با کلام وحی و سیرهی معصومین (ع) سازگاری داشته باشد؟ و البته باید متذکر شد که هنوز هیج کس به خاطر برخورداری از نوعی ایدئولوژی بازداشت نشده است.
ج – آیا آن بزرگواران هیچ کس را تا دست به سلاح نبرده، بازداشت نکردند، زندانی نکردند، حکم اعدام ندادند، تبعید نکردند و ...؟! یعنی اینقدر (العیاذ بالله) در مقابل دشمنان ساده بودند؟! این که اهانت است و نه تعریف و حمایت.
مثالها بسیار است که فقط به چند نمونه و به صورت کوتاه اشاره میگردد:
پیامبر اکرم (ص) نسبت به جنگ نرم (یا جنگ روانی و تبلیغاتی) و تهاجم فرهنگی بسیار حساستر از جنگهای نظامی بودند، لذا شاهدیم در بسیاری از موارد که از مغلوبین جنگی درگذشتند، از عناصر فرهنگی که سعی در تخریب اسلام، آزردن مسلمین، جوّسازی، تمسخر و تسخیف، هتک حرمت، ترغیب و تحریک به دشمنی با اسلام و حکومت اسلامی و ... مینمودند، گذشت ننمود. به عنوان مثال:
- عصما، زنی شاعره بود که در اشعارش مسلمانان را بر ضد اسلام و پیامبر (ص) تحریک مینمود و در ابیاتش به مسلمانان از قوم خود معترض میشد که چرا به کسی گرویدهاید که نه از قوم «بنی مراد» است و نه از قوم «بنی مذحج» (درست مانند کسانی که با سوء استفاده از حسّ ناسیونالیستی به ایرانیها میگویند چرا به پیامبر عرب گرویدید). پیامبر اکرم (ص) در جنگ بدر بود که اشعار این زن را به وی رساندند. نفرمود: که ای بابا حالا این که چیزی نیست، چند بیت شعر گفته، ما هم که الآن در حال جنگ بدر هستیم. بلکه با اشراف به نقش همین اشعار در تشدید جنگ علیه اسلام و مسلمین و ضایعات جانی و مالی آن، از مردم خواست: کسی مردم را از شرّ این زن ایمن سازد. و همینطور هم شد و حکم اعدام او توسط عمیر بن عدی اجرا شد. اجرای همین حکم سبب گردید افراد بسیاری از قبیلهی بنیخطمه، که از ترس او و طرفدارانش اظهار شرک میکردند، ایمان خود را آشکار ساختند. (السیرة نبویة، ابن هشام، ج 3، ص 637 – انساب الاشراف، ح1، ص 373)
- ابو عفک از قبیلهی بنی عمرو بن عوف نیز از شعرای یهودی بود که مردم را بر علیه اسلام تحریک و تهییج میکرد. او نیز محارب محسوب شد و به روایتی به دست «سالم بن عمیر» که از قبیلهی او بود و به روایت دیگر به دست امیرالمؤمنین (ع) به سزای محاربهاش رسید. (انساب الاشراف، ج1، 374)
- کعب بن اشرف که برای کشته شدگان قریش در جنگ با پیامبر اکرم (ص) مرثیه سرایی میکرد و از این راه اذهان عمومی را تهییج مینمود – یسیر بن رازم یا رزام که شاعری یهودی بود و یهودیهای غطفانی را برای محاربه با پیامبر اکرم (ص) در جنگ خیبر تحریک میکرد – و هم چنین نضر بن الحارث و عقبه ابن ابی معیط که به رغم عفو ابوسفیان و همهی کفار و مشرکین مکه، حکم اعدامشان صادر گردید از همین گروه بودند که عمده فعالیتشان فتنه و تهاجم فرهنگی و تبلغیات سوء بود.
- طایفهی یهودی بنی قینُقاع در داخل مدینه و حد فاصل حرّه شرقی و غربی زندگی میکردند، کشاورزی و دامپروری نداشتند، اما به زرگری و صنعت اشتغال داشتند. آنها به رغم معاهداتشان، در زمرهی منافقین جای گرفتند و با دشمنان محارب همکاری میکردند و بالاخره دست به فتنه زدند. پیامبر اکرم (ص)، 15 روز آنها را محاصره نمود تا تسلیم شدند و پس از تسلیم فرمان داد تا همه را به بند بکشند (بازداشت کنند) و سپس به دلیل اصرارهای واسطهها و ...، آنها را خلاص نمود، اما دستور اخراجشان را صادر کرد. (المغازی، ج1، ص 179)
- معاویه هنوز به حکومت نیز نرسیده بود که پیامبر اکرم (ص) ضمن بیانی مفصل از شرح حال او و قتنههایی که در آینده ایجاد خواهد کرد فرمودند: «إذَا رَأيْتُمْ مُعَاوِيَةَ عَلَي مِنْبَري فَاقْتُلُوهُ» - هنگامی که دیدید معاویه بر منبر من بالا رفته است، او را بکشید. (تهذیب التهذیب ، ترجمه عمرو بن عبید بن باب 61/8 ، و ترجمه عباد بن یعقوب الواجنی ، 97/5 ، و در ترجمه علی بن زید بن عبدالله 276/7)
البته مثالها از ایشان و حضرت علی (ع) [مانند عزل ابوموسی والی کوفه] بسیار است که در این مختصر مجال طرح آن نیست.
بدیهی است تحقق آیات الهی مبنی بر شدت گرفتن با کفار، غیض و مجاهده با کفار، مشرکین و منافقین، جنگ و دستگیری و قتل فتنهگران و ...، با دست روی دست گذاشتن، سادهانگاری، نگاه کردن و یا در نهایت «گفتمان» محقق نگردیده و نمیگردد. دشمن ساده نیست و مسلمان باید بصیر باشد.
- تعداد بازدید : 2920
- 17 اسفند 1390
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: تاریخی