معاد - درس 1 / ضرورت معادشناسی، پس از خداشناسی (توحید)- تکرار
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
مقدمه:
"معاد"، به نامهای گوناگونی معرفی شده است، لذا این حقیقت را به اسامی گوناگونی [معاد، قیامت، آخرت و ...] میشاسیم که معنا و تعریف هر کدام خواهد آمد.
باور "معاد" نیز همچون "توحید - خداشناسی و خداپرستی"، یک امر فطری میباشد، لذا همگان معادگرا هستند، با این تفاوت که مانند کفار و مشرکینی که برای خدا و پرستش او، جایگزین بدلی و جعلی تعریف میکنند، برخی برای "معاد" نیز جایگزین جعلی، بدلی و خیالی تعیین میکنند، اما اصلش قابل انکار نیست، چرا که مرگ را تجربه میکنند.
یکی میگوید: «به خاک برمی گردیم و میپوسیم و در چرخه تغییر و تحولهای طبیعی قرار میگیریم» - دیگری میگوید: «در آیندهای دور یا نزدیک، دوباره به شکل انسان دیگری برمی گردیم و با نتایج حیات فعلی خود مواجه میشویم» - دیگری میگوید: «به تناسب اعمالمان، به شکل پرندگان متفاوتی، چون: عقاب، کبوتر و ... باز میگردیم، یا تولید مثل و شکار میکنیم و یا شکار میشویم» ...، که اینها یعنی اعتقاد به همان "تناسخ"، به اشکال گوناگون که برای هیچکدام نیز دلایل عقلی، علمی و تجربی وجود ندارد؛ ولی اصل بازگشت را کسی نمیتواند منکر شود.
بنابراین "معاد"، پس از "توحید"، نه تنها مهمترین مسئلۀ اعتقادی در اسلام عزیز میباشد، بلکه اصلیترین توجه و دغدغۀ انسان در هستیشناسی و جهانشناسی میباشد.
چون عادت کردیم که در شمارش اصول عقاید اسلامی، بگوییم: «توحید، نبوت و معاد»، گمان مینماییم که معرفت نسبت به امر "نبوت"، بر "معاد" تقدم و اولویت دارد؛ اما اگر چه میتوان استدلال نمود که «چون خداوند سبحان، انبیایش را برای هدایت به جهت و مقصد معینی فرستاده، پس حتماً مقصدی وجود دارد»؛ اما حقیقت این است که عالم هستی پوچ آفریده نشده و به فنا نمیرود و حتماً مقصدی دارد، پس فرستادن انبیا و وحی، برای هدایت آدمی به سوی آن مقصد نهایی، ضروری میباشد. پس شناخت معاد در اولیت میباشد.
توحید و معاد
امر "معاد" در اعتقادات اسلامی، پس از توحید مطرح میشود، گر چه در باورهای کافرانه و مشرکانه نیز سخن از "آخر"، پس از تبیین "اول" قابل طرح و منطبق با آن میباشد. اگر کسی بر این باور خرافی بود که از ماده خلق شده و چیزی جز ماده وجود ندارد، تعریف او از معاد نیز بازگشت به همین ماده خواهد بود.
بنابراین، تا کسی خدا را نشناخته و باور ننموده باشد، سخن از "معاد خدا" برای او بیمنطق و بیفایده خواهد بود، چرا که مقصود از معاد، بازگشت به سوی اوست.
کلام و شعار بسیاری نورانیِ «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» که متأسفانه بیشتر برای خبر وفات، اعلامیه مجلس ختم و ترحیم به کار میبرند، اصل اساسی اعتقادات اسلامی میباشد که مابقی اصول و فروع، مبتنی بر آن میباشند.
شناخت و تصدیق عقلی، باور و ایمان قلبی و مستندات نقلی ما، همه گواه بر این است که اعتقاد داریم، خداوند سبحان، خالق کلّ عالَمِ هستی، از جمله انسان میباشد و البته خلقت را بیهوده و بیهدف نیافریده، مقصود و مقصدی در کار هست و همه به سوی او بازگردانده میشوند.
توحید بدون معاد، کفر است
شاید شنیده باشید که برخی میگویند: «ما فقط خدا را قبول داریم و به غیر از او هیچ چیز دیگری را قبول نداریم!»
در این ادعای جاهلانه و متکبرانه، "خدا" فقط یک اشتراک لفظی میباشد که به هر چیزی میتواند اطلاق شود، مانند "إله، معبود و رب"؛ که به بتها، فراعنه و طواغیت نیز نسبت داده میشوند؛ اگر چه نسبت ناروا، غیر معقول و غیر قابل قبول.
بنابراین، اگر چه او میگوید که «خدا را قبول دارم»، اما خدای او، خدای موهوم و ساخته و پرداخته شدۀ ذهن و تخیلات خودش است، نه خدای حقیقی.
از او میپرسیم: «آیا این خدایی که تو قبول داری، علم و حکمت نیز دارد یا ندارد؟! - جهان را بیهوده و برای بازی آفریده، یا مقصدی دارد؟! - ربوبیّت و هدایت هم مینماید، و یا فقط خلق و سپس رها کرده است. مانند یک ماشین صنعتی که پیچ و مُهره تولید میکند و دیگر با آنها کاری ندارد؟!»
یکی گفت: «دانشمندان غربی میگویند: ما میدانیم که یک نیروی فوق العادهای سبب پیدایش هستی و جهان شده است، اما خدا را قبول نداریم!»
گفتم: این که یک سخن خاص و نادری نیست؛ هر انسان غیر دانشمندی نیز میفهمد که خلقت عالم هستی، مستلزم برخورداری از یک نیروی فوق العاده و فوق این عالم میباشد.
افزودم: «اما، در اصل مسأله درست میگویند، یک نیروی فوق العادهای عالم هستی را خلق نموده، ربوبیت و هدایت مینماید؛ اما آنها یا نمیدانند و یا به خاطر کفر و لجاج و عنادشان، نمیخواهند اقرار کنند که آن نیروی فوق العاده، همان الله جلّ جلاله میباشد! لذا میگوییم: اصل اقرار به وجود حقیقی این نیروی فوق العاده است، حال شما با هر نامی که مناسب باشد او را بخوانید.»
ما نیز میگوییم: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»، این نیز اشاره و اقرار به وجود همان نیروی فوق العاده میباشد، با این تفاوت که این نیرو، برای ما ناشناخته و موهوم نیست؛ نه تنها عناد و لجاجی در شناختنش نداریم، بلکه اقرار مینماییم که او "الله" است، برتر و عظیم است.
بنابراین، ادعای شناخت خدا فقط به عنوان پدیدآورنده [خالق]، عین کفر است؛ چرا که کفار نیز به وجود خالقی که عامل پیدایش شده اذعان دارند، حال یکی میگوید: «نیرو و انرژی فوق العاده» و دیگری میگوید: «تصادف (بیگ بنگ) و دیگری میگوید: «مادۀ اولیه» و ... .
در قرآن مجید تصریح نموده است که حتی کفار، نه تنها لفظی تحت عنوان "خدا"، بلکه الله جلّ جلاله را به عنوان خالق قبول دارند و علت کفر آنها، عدم اعتقاد به معاد و حیات اخروی میباشد:
«قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ * سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ» (المؤمنون، 86 و 87)
- بگو: «چه كسى پروردگار آسمانهاى هفتگانه، و پروردگار عرش عظيم است؟ * خواهند گفت: همه از آن خداست بگو: پس چرا پرهيزگار نمىشويد»
«قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ» (همان، 88 و 89)
«إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ» (النّحل، 22)
- معبود شما خداوند يگانه است؛ امّا كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند، دلهايشان (حق را) انكار مى كند و مستكبرند.
بنابراین، خدای حقیقی و خالق عالم هستی، نه تنها با خلقتش، بلکه با علم، حکمت و ربوبیّتش شناخته میشود که حتماً این ربوبیت و هدایت تکوینی و تشریعی، به سوی مقصد و هدفی معین و معرفی شده میباشد. لذا، لازمۀ مبدأ شناسی و خداشناسی، هدفشناسی و معادشناسی میباشد.
توحید بدون معاد، اثری در ساختار ندارد
خداشناسی، اصل اساسی و اول است و مقدم بر هر شناخت و باور دیگری میباشد، اما صرف این که بگویند: «خدایی هست که عالم هستی را خلق نموده» و حتی قبول کنند که او مالک است و ربوبیّت دارد، نقش را لازم در هدایت و انسانسازی ندارد.
اگر به کسی بگویید و استدلال بیاورید که «الله جلّ جلاله، خالق و ربّ عالم هستی میباشد» و او بگوید: «بسیار خب، قبول کردم، ولی به من چه؟ حالا من چه کنم؟!» چه پاسخی میدهید؟!
پس، این شناخت و باور معاد است که به انسان جهت و مقصد میدهد، ضرورت هدایت الهی و نبوت را برایش مبرهن میسازد؛ نیازش را به برخورداری از نقشۀ راه و باید و نبایدهایش اجتناب ناپذیر میسازد، و رعایت آنها را برای سالم و موفق رسیدن واجب میسازد.
پس، این شناخت و اعتقاد به معاد است که انسان و جامعه را مطابق با حکمت خلقت و هدایت، هدفمند نموده و جهت میدهد؛ و بالتبع، انسان و جامعۀ توحیدی میسازد.
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم.
- تعداد بازدید : 513
- 17 اردیبهشت 1403
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اصول اعتقادات توحید معاد