چرا در رد نظریه داروین، هیچ دلیلی نمیآورید یا وقتی میگویید «رد شده است»، هیچ رفرنسی نمیدهید؟ (ارشد زیست/تهران)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): مطلب کوتاهی که در خصوص نظریهی تکاملی داروین درج شد (لینک)، از سویی بسیار مورد استقبال، و از سوی دیگری بسیار مورد هجمه (نه انتقاد) قرار گرفت! و قابل توجه و البته تأسف آن بود که برخورد طرفداران نظریهی داروین – در سطوح متفاوت تحصیلی – درست مانند برخورد هواداران یک تیم فوتبال بود! لذا در نظرها (کامنتها) با ادبشان نوشت: «برایتان متأسفم»! و بیادبهایشان نیز فقط درشتگویی کردند و یا حتی فحش دادند! [که برخی از آن کامنتها درج شد]. این اوج یک چالش علمی بود که از سوی مدعیان دکترا، ارشد، کارشناس، دانشجو، استاد، محقق و ...، به ویژه در عرصهی علوم زیست، شاهد بودیم!
اما چرا؟! این همه حرص و تعصب و دگمیّت در خصوص نظریه تکاملی داروین (که در غرب و محافل علمی آنها رایجتر است) برای چیست؟ چرا به جای ارائه دلایل عملی یا نقد علمی مخالفین، زود پرخاشگری نموده و تخطئه میکنند؟!
خوب است پاسخ را از بیان پروفسور سید حسین نصر (مقیم امریکا) دریابیم:
« ... امروزه موضوعات اندکی وجود دارند که به اندازه نظریه تکامل اهمیت بحث داشته و هم طراز با این تئوری دارای معانی ضمنی پنهان و موذیانهای باشند.
پیش از هر چیز اجازه دهید بگویم من در هاروارد نه تنها فیزیک بلکه زمین شناسی و دیرین شناسی هم خواندهام و با این پیش زمینه فکری است که فهم رایج در خصوص نظریه تکاملی داروینی را - حتی با زمینههای علمی - رد میکنم.
نظریه تکامل ستون خیمه مدرنیسم است و اگر این ستون سقوط کند، کل خیمه بر سر مدرنیسم فرو خواهد ریخت. بنابر این به مانند یک ایدئولوژی با آن رفتار میشود، نه یک تئوری علمی که به اثبات رسیده است. میدانیم که بسیاری از مردم این اظهارات در این مورد را نمیپذیرند، اما حداقل مسلمانان باید از این دیدگاه به کل موضوع بنگرند.
انواع مختلفی از نظریههای علمی وجود دارد. مثلاً مکانیک کوانتوم یا تئوری زنجیره در فیزیک و کیهان شناسی. اکنون اگر کسانی با این نظریهها مخالفت ورزند، هیچ کس آنها را از دانشگاه اخراج نمیکند و هیچ کس به خاطر بر زبان راندن جمله «من این نظریه را نمی پذیرم»، مانع ارتقای شغلی آنها نمیشود. [اما] تئوری تکامل – برعکس همه نظریهها - موضوعی کاملاً متفاوت است زیرا این تئوری یک ایدئولوژی است و نه علم متعارف. بدین ترتیب اگر شما استاد زیستشناسی در یک دانشگاه به خصوص در دنیای آنگلوساکسون و کمتر در ایتالیا، آلمان و فرانسه باشید و اگر طبق زمینههای کاملاً علمی با نظریه تکامل مخالفت میورزید، فردی مطرود خواهید بود و حتی موفقیت کاری خویش را نیز از دست خواهید داد، همکارانتان شما را ابله میپندارند، ارتقای شغلی نمییابید و مسائلی از این قبیل» (مقالهی نقد نظريهی تكاملی داروين روزنامهی اعتماد. شمارهی 176)
الف – موضوع مباحث این پایگاه، علوم زیست یا زمینشناسی و ... نمیباشد، لذا در آن بحث مطرح شد که نظریه تکاملی داروین به اثبات نرسیده است و این نظریه به دلیل عدم امکان آزمایش علمی، در حد یک فرضیه و گزارش باقی مانده است.
كارل پوپر نیز مىنويسد: «طرفداران نظريه تكامل جديد، دليل ادامه حيات را انطباق يا سازش محيط مىدانند. امكان آزمون چنين نظريه ضعيفى تقريباً برابر با صفر است» (كارل پوپر، جست وجوى ناتمام، ص 211)
[و البته بدیهی است که یک نظریهی اثبات نشده، با هو و جنجال نیز به اثبات نمیرسد.]، لذا معنا ندارد که آن را یک یافتهی علمی فرض کنیم و در تقابل یا تطابقش با علوم اسلامی به بحث بنشینیم.
ب – این نظریهپرداز است که باید دلایل متقن عقلی یا علمی برای اثبات نظریهی خود بیاورد، نه این که او فقط یک نظریه بدهد و هواداران بگویند: «هر کس مخالف است، دلیل بیاورد». این روش «ملا نصرالدین» است که گفت: «ستارگان آسمان یک میلیون عدد است، هر کس قبول ندارد، بشمارد». متأسفانه بسیار مشاهده شده که حتی در مباحث معرفتی یا علوم انسانی نیز مطرح میشود: «چنین و چنان گفتهاند، شما با دلیل رد کنید». این یک دیکتاتوری و ترفند «نظری» در جنگ روانی – جنگ نرم و تهاجم فرهنگی است و نه یک بحث علمی.
ج – از این رو، از اساتید محترم تا دانشجویان عزیز تقاضا داریم که اگر دلایل متقنی [به غیر از اهانت به منتقدین یا هر کس که به قداست ساحت نظریه تکاملی خدشهای وارد کند] دارند، آن دلایل را طی مقالات علمی درج و ثبت کنند. بدیهی است که نوآوری جدیدی در عرصهی علم زیست خواهد بود. چرا که تا کنون دلایل علمی برای اثبات این نظریه ارائه نشده است.
جایزه نوبل به نقد علمی اختصاص یافت:
Creative Evolution: An Anti-Darwin Theory Won a Nobel - by Jerry Bergman, Ph.D
لازم است طرفداران داخلی «نظریه تکاملی داروین» که با تعصب فوقالعاده، از یک نظریهی اثبات نشده هواداری میکنند، بدانند که اتفاقاً دانشمند معاصر هنری بریگسون (Henri Bergson) به خاطر نقد علمی نظریهی تکاملی داروین، جایزه نوبل علمی سال 1927 را به خود اختصاص داد. قطعاً اگر این هواداران بتوانند دلایلی علمی برای اثبات (به جای فحش) ارائه دهند، آن جایزه را از او پس گرفته و به اینها خواهند داد. چرا غرب به اثبات این نظریه راغبتر و محتاجتر است تا رد آن.
بریگسون، نقد علمی خود را بر پایهی یافتههای علمی در بیولوژیک استوار کرد و اثبات نمود که «تنوع بیولوژیکی» و تحول از گونهای به گونهای دیگر بر اساس اصل «انتخاب اصلح داروین» ممکن نیست.
او مینویسد: داروین خود آگاه بود که تنها راه حلش برای حل این مشکل، صرفاً تکیه بر «یک فرضیه موقت و یا حدس و گمان» است، اما معتقد بود در حال حاضر این بهترین نظریهای است که تا کنون ابداع شده است و میتواند منشأ یک پیشرفت باشد. (Darwin 349-350)
از جدیترین انتقادات بریگسون، توضیح و اثبات کامل این مهم است که «داروینیسم، هیچ توضیح قابل قبولی برای منابع اطلاعات ژنتیکی که بتواند در انتخاب طبیعی مؤثر باشد ندارد» (Bothamley 2002)
ج – چنان چه بیان شد، موضوع بحث ما اثبات را رد نظریه داروین نمیباشد، بلکه گفتیم این نظریه نه تنها هنوز به لحاظ علمی اثبات نشده، بلکه اتفاقاً علوم جدید گامهای استواری در رد آن برداشته است.
برخی از نظریهپردازان غربی، گویا هیچ ذهنیت و دغدغهای به جز «تکذیب وجود خدا» ندارند، لذا پس از هر کشف علمی یا هر نظریهای، سریع نتیجه میگیرند که «پس خدا نیست». پیوند قلب کردیم، پس خدا نیست (بارنارد) – به فضا رفتیم، پس خدا نیست (یوری گاگارین) و ... . چنان چه باور داکینز مدعی شده: «تصادف و انتخاب طبیعی به همراه دورههای زمانی بسیار طولانی، برای تفسیر تمام انواع متنوع حیات و از جمله خود ما كفایت میكند. چه نیازی داریم ایده خدا را در كار آوریم، در حالی كه تصادف و انتخاب طبیعی به تنهایی میتوانند تمام خلاقیت موجود در داستان حیات را توجیه كنند» (علم و دین از تعارض گفتگو، ص93)
بیتردید این شعارهای ژورنالیستی، هوچیگریهایی است که فقط اهداف سیاسی کلان را تبعیت میکنند و هیچ ربطی به عرصه علم ندارند.
* - بدیهی است چه نظریه تکاملی داروین اثبات شود (که نمیشود، چرا که اساساً امکان تجربهی آن ممکن نیست) و چه رد شود (که شده است)، هیچ منافاتی با «وجود خدا» ندارد. لذا دانشپژوهان ما باید این شعار «سیاسی – ایدئولوژیک» را که اگر فرضیه تکاملی اثبات شد، پس خدا نیست را کنار بگذارند. چرا که نه عقلی است، نه علمی است، نه منطقی است و نه واقع.
*** - مجدداً به طرفداران متعصب داخلی نظریه تکاملی داروین، به ویژه اساتید و کارشناسان، توصیه میشود که به جای بد و بیراه به هر نظر مخالفی (که این هم القایی غرب است)، حتماً و حتماً و حتماً دلایل متقن علمی خود بر اثبات این نظریه را منتشر و به نام خود ثبت نمایند.
- تعداد بازدید : 35326
- 20 مهر 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون اندیشه و مباحث نظری داروین