پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
هر کدام از مواردی که در پرسش آمده، یک مقوله، رویکرد و عارضۀ مستقل است و ممکن است کسی یکی از مشکلات فوق را داشته باشد و یکی چند مشکل! و رفع هر کدام نیز راهکارهای متفاوتی دارد. شاید راهکاری که برای رفع مقایسۀ ظاهری خود با دیگران وجود دارد، برای تقویت عزّت نفس مفید نباشد.
پیدایش هر کدام از این نقاط ضعف، علل گوناگونی دارد، پس نمیشود مانند دارویی که برای بهبود یک بیماری تجویز میگردد، یک راهکار معین و مشخص برای رفع هر کدام ارائه داد.
●- اما، مشخص است که تمامی مشکلات شخصیتی، اخلاقی و رویکردی، ریشه در "نوع نگرش و گرایش"، یعنی "دانش و بینش و باورها" دارد. در تعریف جامعتر باید گفت که به "جهانبینی" هر کسی برمی گردد که چگونگی نگاه به خود را نیز شامل میگردد.
خداوند متعال، در دین مبین اسلام، نه تنها عالَم هستی را آنگونه که هست معرفی نموده، بلکه در برنامههای تربیتی خود، بهترین راهکارها را بیان نموده است.
عزّت نفس
در جهانبینی مادی، انسانی که اولش نطفه است و آخرش جیفه (مُردار گندیده)، چه عزّت نفسی میتواند داشته باشد و به فرمودۀ امیرالمؤمنین علیه السلام: «به چه چیزی تکبر میکند»؟! اما اگر نگاه الهی به توحید و معاد و آفرینش خود داشته باشد، تکبر بیجا نخواهد داشت، اما میفهمد که خودش موجود با عظمتی آفریده شده است، با قوا و استعدادهای پیشی گرفتن از تمامی مخلوقات، حتی فرشتگان. و در عین حال میفهمد که این عزّت او، در گرو وصل شدن به "عزیز و صاحب عزّت = قدرتمند و نفوذ ناپذیر" میباشد، چنان که فرمود:
«مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُولَئِكَ هُوَ يَبُورُ» (فاطر، 10)
- كسى كه خواهان عزّت است، (بداند که) تمام عزّت براى خداست؛ سخنان پاكيزه به سوى او صعود مىكند، و عمل صالح را بالا مىبرد؛ و آنها كه نقشههاى بد مىكشند، عذاب سختى براى آنهاست و مكر (و تلاش افسادگرانۀ) آنان نابود مىشود (و به جايى نمىرسد)!
یعنی: اگر عزّت میخواهی، بدان که خودت چیزی نداری که تو را عزیز گرداند و هر نقشهای هم برای برخورداری از "عزّت" بکشی، بینتیجه خواهد ماند، چرا که تمام عزّت برای اوست؛ پس تو نیز باید همچون قطرهای که به اقیانوس وصل میشود، به او وصل شوی و عزّت را از او بخواهی، تا تو را عزیز گرداند. لذا فرمود: «وَتَوَكَّلْ عَلَى الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ - و بر خداوند عزيز و رحيم توكّل كن / الشعراء، 217».
دوست نداشتن خود
آدمی کسی یا چیزی را دوست خواهد داشت که برایش ارزش داشته باشد و چیزی ارزشمند است که یا خودش کمال باشد (الله جلّ جلاله)، یا نشانۀ کمال باشد (تمام خلقت) و یا وسیلۀ رسیدن به رشد و کمالی باشد، چنان که هر کسی علم، دارایی و یا قدرت را دوست دارد؛ چون وسائل رشد و کمالند.
بنابراین، "دوست نداشتن خود"، از بیارزش دیدن خود نشأت میگیرد و آن نیز حاصل عدم شناخت و بیهدفی میباشد؛ چرا که ارزش هر کسی، به تناسب اهداف و محبوبهای اوست.
کافیست به همین خلقت و حیات مادی خود توجه کنیم، فرمود:
«خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ» (التغابن، 3)
- آسمانها و زمين را به حقّ و بجا آفريد و شما را نقش و صورت بخشيد و صورتهاى شما را نيكو پرداخت و پايان راه به سوى اوست.
در حدیث فرمود: «وقتی به آینه نگاه میکنی، سه بار الله اکبر بگو» و سپس چنین دعا کن: «خداوندا! همانگونه که صورت مرا نیکو آفریدی، اخلاق مرا نیز نیکو بگردان».
بنابراین، حتی نگاه به ظاهر خود، بیانگر ارزشهای والا و دوست داشتنی است، چه رسد نگاه به درون، باطن، روح، عقل، قلب، ایمان، عشق، امید ... و از همه مهمتر، توان، امکان و راهکارهای رسیدن.
قیاس خودش باسایرین
دقت کنیم که "تطبیق دادن"، با "قیاس نمودن" متفاوت است؛ چنان که ما موظفیم انسان کامل [پیامبر اکرم و اهل بیت علیهم السلام] را الگو، مربی و رهبر قرار دهیم و تمامی مواضع، رویکردها، اخلاق و رفتار خود را به آنان و دستورالعملهایشان "تطبیق" دهیم و بکوشیم تا بیشتر و بیشتر منطق گردیم؛ اما مکرر فرمودهاند که «هرگز خود را با ما قیاس نکنید».
همانگونه که در پرسش آمده، این "قیاس" بیشتر در ظواهر صورت میپذیرد و چارهاش نیز "تفکر، عقل و عقلانیت" میباشد.
●- آدمی با تفکر در خود، سایرین و کل عالَم، از خودش میپرسد: «کدام دو چیزی در این عالَم مثل هم هستند که من خودم را با دیگران مقایسه کنم؟!» حتی انبیای الهی نیز مثل هم نیستند و به برخی فضائلی داده شده است که به برخی دیگر داده نشده است: «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ - اينان پيامبران هستند كه برخى از آنان را بر برخى ديگر برترى دادهايم / البقره، 253»
●- آدمی با تفکر و حاکمیّت عقل به خود میگوید: «در قیاس خود با دیگران، برخی را به حسب ظاهر بهتر و برتر از خود میبینم و ناراحت میشوم؛ خُب چرا به پایینتر نگاه نمیکنم تا خوشحال و شاکر گردم»؟!
●- آدمی با تفکر و حاکمیّت عقل، از خود میپرسد: «حالا مقایسه کنم که چه شود؟!»
یک راهکار اصلی:
«وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» (الضّحی، 11)
- و نعمتهاى پروردگارت را بازگو كن !
بیان شدن که تمامی این مشکلات، از ضعف بینش و دانش است که سبب غفلت میگردد و راهکار زدودن غفلت، فقط "ذکر = یادآوری" میباشد.
فرمود: «و نعمتهاى پروردگارت را بازگو كن»، یعنی ابتدا بدان و متوجه باش که همه از خداوند متعال است، و ثانیاً آنها برشمر و بازگو کن. اما، به چه کسی "بازگویی کنم؟"، بدیهی است که اول به خودت.
فرمود: «و نعمتهاى پروردگارت را بازگو كن»، یعنی ابتدا بدان و متوجه باش که همه از خداوند متعال است، و ثانیاً آنها برشمر و بازگو کن. اما، به چه کسی "بازگویی کنم؟"، بدیهی است که اول به خودت.
*- از همین ظاهر شروع کن، به خودت نگاه کن، به اعضا و جوارحت بنگر، مقابل آینه بایست و به صورتت نگاه کن و بگو: «بهبه! الله اکبر که چه آفریدی؟ شکر که مرا این چنین نیکو آفریدی».
*- سپس به باطن عظیم و زیبایت نگاه که چه روح زیبا و بلندی داری؟ عقل و قلب داری، چشم و گوش ظاهر و باطن داری و ... .
به اهداف و محبوبها و محبوب غاییات نگاه کن، که خداوند متعال است. یعنی در حدی از کمال قرار گرفتی که خداشناس، خداخواه، خداجو، خداپرست و خدا دوست شدهای و غایت آمال تو، وصال و لقای آن محبوب میباشد و به کمتر از بهشت او راضی نمیشوی!
*- به نعمتهای مادی و معنوی که از بیرون به تو داده شده نگاه کن؛ به این خداوند سبحان برایت پیامبر و وحی فرستاده توجه کن، به این که تو را دوست دارد و هدایت نموده نگاه کن، به این که "ولایت" تو را [اگر مؤمن باشی]، خودش بر عهده گرفته و ضامن شده که تو را از ظلمات به سوی نور خارج کند نگاه کن «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ - خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوى نور بيرون مىبرد / البقره، 256» و به این که صلوات خود و فرشتگانش را مخصوص تو گردانیده تا به رحمت واسعۀ او وصل شوی نگاه کن:
«هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا» (الأحزاب، 43)
- او كسى است كه بر شما صلوات و رحمت دارد (شما را وصل میکند)، و فرشتگان او (نيز) براى شما تقاضاى رحمت مىكنند تا شما را از ظلمات (جهل و شرك گناه) به سوى نور (ايمان و علم و تقوا) رهنمون گردد؛ او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است!
و خلاصه اگر با نگاه توحیدی و مقصد معادی، به خودت بنگری و نعمات مادی و معنوی الهی را که قابل شمارش نیستند، برای خودت و دیگران بازگو نمایی، میبینی که چقدر ارزشمند هستی، و جایی برای خودکمبینی، قیاس، ناشکری و ... باقی نمیماند. ان شاء الله.
مرتبط (پیوند - لینک):
آیا در اسلام مطلبی دربارهی "دوست داشتن خود" هست؟ آیا ما باید به رغم گناهانمان، خود را دوست داشته باشیم، [آنچه در روانشناسی امروز به آن تآکید میگردد]؟ (5 مرداد 1398)
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
برای کسی که عزت نفس پایینی دارد، خودش رو دوست ندارد، و همواره احساس نارضایتی دارد و دائم در حال قیاس خودش باسایرین -بیشترهم درزمینه ظاهری- هست، چه توصیهای دارید؟
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/Dhikr/11757.html
کلمات کلیدی:
گوناگون ذکر