بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
مقدمه:
آنگاه که از "توحید" سخن به میان میآید، موضوع فقط به چگونگی شناخت اختصاص ندارد، بلکه پس از شناخت، به چگونگی گرایش، ایمان، باور، اعتقاد و رویکرد توجه میشود.
در دروس گذشته مکرر بیان شد که نه فقط خداوند سبحان، بلکه هر چیزی [حتی وجود خودمان]، با "اسمها - نشانهها"یش شناخته میشود و این اسمها، صرفاً کلمات و معانی آنها نیستند، بلکه حقیقت وجودی دارند.
از جمله اسمهای خداوند سبحان، "إله" میباشد؛ و "توحید در الوهیت"، فقط به إله شناختن خداوند متعال اختصاص ندارد، بلکه به چگونگی ایمان، اعتقاد و رویکرد هر انسانی مربوط میگردد.
چنین نیست که کسی بگوید: «من نه تنها کافر و منکر وجود خداوند سبحان هستم، بلکه هیچ إله دیگری را هم قبول ندارم، برنگزیدم و نمیپرستم»، بلکه چون پرستش، وابستگی و بندگی، فطری آدمی میباشد، همگان إلهی دارند که او را میپرستند، حال یا إله حقیقی است و یا کاذب؛ و البته مشرکان از آن جهت که وحدتی در هدف ندارند، "إلههها"ی متعدد و گوناگونی دارند؛ برخی به طور کلی إله یا إلهههایی جز خداوند متعال را میپرستند، و برخی دیگر إلههای دیگری را در کنار خداوند سبحان قرار داده و آنها را میپرستند.
زیربنای اعتقادی و شعار اسلام و شرط مسلمانی، اعتقاد و شهادت به "لا إلهَ الّا الله" میباشد که این شعار در اثبات وجود خداوند سبحان نیست، بلکه در انکار الوهیت هر کسی یا چیزی به غیر از الله جلّ جلاله میباشد.
إله - الوهیت
در بیشتر متون فارسی، کلمه یا اسم "إله" به "معبود" برگردان (ترجمه) شده است، و حال که "معبود" نیز یک کلمه، لفظ و اسم عربی میباشد؛ پس در واقع برگردان (ترجمهای) صورت نپذیرفته است، بلکه سعی شده تا مفهومی که ذهن بتواند درک کند، بیان گردد؛ چرا که کلمۀ مستقلی برای جایگزینی اسمهایی چون "إله و معبود" نداریم، مگر آن که شرح داده شود.
"معبود"، یعنی کسی یا چیزی که مورد پرستش قرار میگیرد، اما "إله" یعنی همانی که قابل پرستش میباشد. "لا إلهَ الّا الله"، یعنی جز الله جل جلاله، هیچ موجودی قابل پرستش نمیباشد.
در آیات قرآن کریم، به هر دو کلمه و معنای آنها، جداگانه اشاره شده است و این میفهماند که معنای این دو واژه با هم فرق دارند. میفرماید: الله جلّ جلاله را "بندگی (عبادت)" کنید، چون "إله" و قابل پرستشی جز او وجود ندارد و حقیقت پرستش، به او اختصاص دارد.
«قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا» (الکهف، 110)
- بگو: «من فقط بشرى هستم مثل شما؛ (امتيازم اين است كه) به من وحى مىشود كه تنها إله شما، إله يگانه است؛ پس هر كه به لقاى پروردگارش اميد دارد، بايد كارى شايسته انجام دهد، و هيچ كس را در عبادت پروردگارش شريك نگرداند!
إله حقیقی، همان است که خلق میکند
شاید بتوان گفت: از آنجا که اسمهای خدا در مخلوقاتش تجلی دارد، دست کم تمامی اسمهای فاعلی خداوند سبحان، مدعی دارد و برایش جایگزین یا شریک قرار میدهند، اما "اسم خالق" خداوند متعال نه قابل انکار است و نه مدعی دارد؛ چرا که نه کسی میتواند مدعی شود که عالَم هستی، هیچ خالقی نداشته و ندارد، و نه کسی میتواند مدعی شود که من یا دیگران، خالق چیزی بوده یا هستیم.
از اینرو، خداوند متعال، برای توحید در الوهیت، به خالق بودن خود استدلال مینماید و میفرماید: «تنها إله شما، همان کسی است که شما و این عالَم هستی را خلق نموده است»، پس فقط او را "عبادت - بندگی" کنید.
«ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ» (الأنعام، 102)
- (آرى،) اين است پروردگار شما! هيچ إلهی جز او نيست؛ آفريدگار همه چيز است؛ او را بپرستيد و او نگهبان و مدبّر همۀ موجودات است.
«ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ» (غافر، 62)
- اين است خداوند، پروردگار شما كه آفرينندۀ همه چيز است؛ هيچ إلهی جز او نيست؛ با اين حال چگونه از راه حق منحرف مىشويد؟!
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ» (فاطر، 3)
- اى مردم! به ياد آوريد نعمت خدا را بر شما؛ آيا آفرينندهاى جز خدا هست كه شما را از آسمان و زمين روزى دهد؟! هيچ إلهی جز او نيست؛ با اين حال چگونه به سوى باطل منحرف مىشويد؟ !
توحید در الوهیت، علم میخواهد
"شناخت" مقدم است، تا کسی یا چیزی را نشناسیم، هیچ نوع نظر یا موضعی در برابرش نخواهیم داشت.
"شناخت و تصدیق"، کار "عقل" است، اما "عقل به نور علم میبیند"! اگر کسی عقل نداشته باشد، مانند نابینایی است که حتی نور خورشید نیز سبب دیدنش نمیگردد؛ اما اگر کسی عاقل باشد، ولی علم نداشته باشد، مانند بینایی در تاریکی محض است که هیچ نمیبیند. لذا تصریح و تأکید نمود و متذکر گردید که شناخت، تصدیق و باور "لا إله الله"، یک مقولهۀ علمی میباشد؛ باید ابتدا بدانی که إلهی جز او وجود ندارد، و سپس به الوهیت او ایمان بیاوری، و بالتبع فقط او را عبادت و بندگی نمایی. پس فرمود:
«فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ» (محمد صلوات الله علیه و آله، 19)
- پس بدان كه إلهی جز اللّٰه نيست؛ و براى گناه خود و مردان و زنان باايمان استغفار كن! و خداوند محل حركت و قرارگاه شما را مىداند!
إلهههای همراه
بیان شد که برخی، از یک سو نمیتوانند و شاید حتی نخواهد که الوهیت خداوند متعال را انکار و تکذیب نمایند، اما از سویی دیگر به شدت به اشخاص یا چیزهای دیگری وابستگی دارند و آنها را همراه با خدا، إله میگیرند. یعنی شرک.
خداوند متعال به همان خالقیت خود استدلال مینماید که وقتی او در خالقیت خود، هیچ همتا، مثل و شریکی ندارد، پس در الوهیت نیز همراه و شریکی ندارد؛ و انسان را به عقلش ارجاع میدهد که اگر گمان یا ادعای دیگری دارد، برای اثبات دلیل عقلی بیاورد:
«أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» (النّمل، 64)
- يا كسى كه آفرينش را آغاز كرد، سپس آن را تجديد مىكند، و كسى كه شما را از آسمان و زمين روزى مىدهد؛ آيا إلهی با الله هست؟! بگو: «دليلتان را بياوريد اگر راست مىگوييد!»
إلهۀ هوای نفس
بیان شد که هیچ کسی در این عالم، بدون إلهی که او را بپرستد وجود ندارد؛ لذا آن که ادعا میکند: «من هیچ إله و پرستشی ندارم» نیز إله دارد و إله او، هوای نفس خودش میباشد، او هوای نفسش را میپرستد:
«أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا» (الفرقان، 43)
- آيا ديدى كسى را كه هواى نفسش را إله خود برگزيده است ؟! آيا تو مىتوانى او را هدايت كنى (يا به دفاع از او برخيزى)؟!
«أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» (الجاثیه، 23)
- آيا ديدى كسى را كه إله خود را هواى نفس خويش قرار داده و خداوند او را با آگاهى (بر اينكه شايستۀ هدايت نيست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پردهاى افكنده است ؟! با اين حال چه كسى مىتواند غير از خدا او را هدايت كند؟! آيا متذكّر نمىشويد؟!
عدم توحید در الوهیت، از تکبر است
حال ریشۀ انکار انحصار الوهیت به الله جلّ جلاله، و یا شرک در الوهیت چیست و چه چیزی سبب چنین جهل و انحرافی میگردد؟! خداوند سبحان میفرماید: «علت اصلی، اسکتبار است»؛ او همچون ابلیس لعین شده است و تکبرش نمیگذارد که خدای واحد و احد را بپرستد و فقط او را بندگی نماید:
«إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ» (الصافات، 35)
- چنين بودند كه وقتى به آنان گفته مىشد: إلهی جز الله نيست، تکبر (خودبزرگبينى) مىكردند.
هدف اصلی از نزول قرآن کریم
قرآن مجید، کلام الله و کتاب خداست که از مراتب اعلای خود نازل شده است برای هدایت انسان. اما هدایت، رشد و کمال آدمی، مرهون "توحید در الوهیت" اوست؛ لذا تمامی آیات قرآن مجید، خواه مباحث اعتقادی باشند، یا تذکرات اخلاقی، یا احکام و ...، همه برای "تعلیم" این حقیقت است که "إلهی جز او وجود ندارد":
«هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِيُنْذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ» (ابراهیم علیه السلام، 52)
- اين (قرآن،) پيام (و ابلاغى) براى (عموم) مردم است؛ تا همه به وسيلۀ آن انذار شوند، و بدانند او إله يكتاست؛ و تا صاحبان مغز (و انديشه) متذکر شوند (و پند گيرند).
کلمات کلیدی:
اصول اعتقادات توحید