انتخابات - هر انتخابی، نقطۀ عطفی در زندگی فردی و اجتماعی میباشد / 4
انتخابات - هر انتخابی، نقطۀ عطفی در زندگی فردی و اجتماعی میباشد / 4
امام خامنهای:
«بنده دعوای اصلاح طلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من این تقسیم بندی را غلط میدانم. نقطۀ مقابل اصولگرا، اصلاح طلب نیست؛ نقطۀ مقابل اصلاح طلب، اصولگرا نیست. نقطۀ مقابل اصولگرا، آدم بی اصول و لاابالی است؛ آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست؛ آدم هرهری مذهب است ... نقطۀمقابل اصلاح طلبی، افساد است. بنده معتقد به اصولگرای اصلاح طلبم؛ اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته، با اصلاح روشها به صورت روزبه روز و نوبه نو.» (19/02/1384)
●- «خط 1، 2 و 3» که ابتدای انقلاب ایجاد شد و سپس به «راست، چپ و میانه» تغییر نام یافت و امروزه تحت عناوینی چون: «اصولگرا، اصلاح طلب و مستقل» مطرح میشوند؛ همه نام جریاناتی است که پس از انقلاب فرانسه، در آن کشور ایجاد شد و در نهایت انقلابیها کنار گذاشته شدند و حتی اعدام شدند، و همان مالکان عمده، سرمایهداران کلان و سلطهگران (فئودالها و ...) به قدرت بازگشتند!
شرح بیشتر:
هنوز مدت زیادی از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی ایران نگذشته بود که ناگهان جریانی تحت عنوان «خط 1، 2 و 3» ایجاد شد و میگفتند: خط 1 یعنی طرفداران انقلاب و امام- خط 2 یعنی مخالف و دشمنان این انقلاب و نظام، و خط 3 کسانی هستند که با انقلاب و نظام اسلامی و امام دشمنی ندارند، اما نگرش دیگری دارند و به آیت الله منتظری گرایش بیشتری دارند! سردمداران موجه این جریان، روحانیونی بودند که از «جامعه روحانیت مبارز» جدا شدند و جریانی به نام «مجمع روحانیون مبارز» را تشکیل دادند.
تکلیف ضد اسلام، ضد انقلاب و ضد نظام که روشن بود، اما ناگهان، این نامها به «چپ و راست» تغییر نام یافتند.
در تمام دنیا، راست به جریان موافق گفته میشود و چپ به جریان مخالف گفته میشود، اما چپیها در این کشور، نه تنها ادعای مخالفت نداشتند، بلکه خود را انقلابیتر از همه معرفی مینمودند.
این جریان، پس از مدتی به «تندرو - کُندرو و میانهرو» تغییر نام یافت و به اصطلاح چپیها، راستیها را به مسامحهکاری متهم میکردند و جالب آن که بدانید در یک دوره جوّ بسیار شدیدی علیه مقام معظم رهبری به راه انداختند که او نیز «مصلحتگرا و مسامحهکار» است!
این گروه (چپیها)، به تندروی، خشونت، تعصب کور و پیروی از جریانات آقای منتظری، دفترش و سید مهدی هاشمی که اعدام شد و ... متهم و معروف شدند؛ اما ناگهان در یک چرخش تاریخی، چپیها، راستتر از راستیها شدند و آنها را متهم به تندروی، خشونت، زورگویی و تعصب نمودند و خود را طرفدار قانونمندی، آزادی، تسامح و تساهل معرفی نمودند!
پس از گذر از این برههها و به پایان رسیدن تاریخ مصرف این نامها، ناگهان منطبق با تاریخ انقلاب فرانسه، جریانی تحت عنوان «اصولگرا و اصلاحطلب» به راه افتاد.
اصلاحطلبان، همان شخصیتها و بازماندگان خط 3 و چپیها بودند و اصولگرایان، همان بازماندگان خط 1 و راستیها بودند و البته نفرات جدید به هر دو گروه اضافه شد!
شال سبز را خاتمی بر دوش میر حسین موسوی میگذارد تا فتنۀ بزرگ کلید بخورد - روحانی نیز با کلید میآید و آن به سر مملکت، اقتصاد و فرهنگش میآورد که شاهدیم!
فرانسه
کسانی که مطالعاتی در تاریخ سیاسی و روند انقلابهای جهان و از جمله انقلاب فرانسه دارند، به خوبی میدانند که القابی چون راست، چپ، میانه، اصولگرا و اصلاحطلب، عیناً اسامی جریانات پس از انقلاب فرانسه میباشد.
یک جریان، خود را «اصلاح طلب - Reformist» خواندند و جریان مقابل «اصولگرا - بنیادگرا - Fundamentalist» خوانده شد!
این جریانات همچنان ادامه دارد، تا جایی که امروزه مکرون با آن همه سوء مدیریتها و جنایاتش در داخل فرانسه و جهان اسلام، خود را «اصلاح طلب - Reformist» میخواند و به گزارش خبرگزاریها، اعلام نموده است که برای برداشتن گامهای جدید در اصلاحات آماده میشود.
●- اگر چه متأسفانه افراد شاخصی، خواسته یا ناخواسته در یکی از این دو جریان جای گرفتهاند و به رغم آن که امام خامنهای به صراحت فرمودند که این تقسیمبندی غلط است، بر این طبل توخالی و مردم فریب میکوبند، اما مردم نباید فریب این اسامی و اصطلاحات را بخورند، بلکه باید کسانی را برگزییند که آنها را از هر حیث اصلح میدانند.