پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
این که اهل عصمت علیهم السلام شفاعت کننده میباشند، دلیل نمیشود که حتماً هر کسی را شفاعت کنند! دست همه خالیست، مگر آن که خداوند منّان اذن دهد.
●- احتمال خطای معصوم که محال است و حتی عالمان غیر معصوم نیز چیزی مغایر با آیات صریح قرآن کریم نمیگویند و به امر «شفاعت» در قرآن مجید تصریح شده است؛ حتی احتمال تحریف در نسخههایی چون «صحیفۀ سجادیه» با آن اسناد متقن نیز منتفی است، اما ضعف علمی ما از یک سو و هم چنین کمی دقت موشکافانه، تفکر و تدبر ما در آیات، احادیث و ادعیه، کاملاً مبرهن میباشد. از این رو لازم است نسبت به مقولۀ شفاعت، چگونگی و شرایط آن مطالعات بیشتری داشته باشیم.
مفهوم شفاعت
«شفاعت» در مفهوم عام، همان جفت [دوتایی و همراه] شدن میباشد، اما نه هر گونه همراهی؛ بلکه همراهی به منظور نیرو بخشیدن قوی به ضعیف - یا کمک برای انجام کار یا عبور از مرتبه و مرحلهای. مانند این که صاحب اعتباری، دیگری را نزد حاکم یا بزرگی شفاعت کند - یا کسی دست افتادهای را بگیرد تا بلند شود - یا کسی، ناتوان را از خیابان یا پُلی عبور دهد و ... .
«شفاعت» در مفهوم خاص [که موضوع بحث میباشد]، شفاعت دیگران نزد خداوند سبحان میباشد که آن نیز عام و خاص دارد؛ شفاعت در دنیا و نیز شفاعت در محشر و قیامت دارد و ... .
به عنوان مثال: استغفار و توبه، از بهترین شفیعان میباشند، یا دعای خیر برای دیگران نزد خداوند متعال، همان «شفاعت» میباشد؛ چنان که خداوند متعال فرشتگان حامل عرش را مأمور داشته تا برای مؤمنان دعا و استغفار نمایند و فرشتگانی را نیز مأمور داشته تا برای همگان [اعم از مؤمن و کافر و ...] استغفار کنند و یکی از علل نزول نعمات مادی و معنوی برای مؤمنان و ارتقای مرتبۀ آنان و نیز یکی از دلایلی که به محض ارتکاب به گناه، عذابِ لازم مترتب نمیگردد، همین استغفار آنهاست:
«الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ» (غافر، 7)
- فرشتگانی که عرش را حمل میکنند و آنان که پیرامون آن هستند، همراه سپاس و ستایش، پروردگارشان را تسبیح می گویند و به او ایمان دارند و برای اهل ایمان آمرزش میطلبند، [و می گویند:] پروردگارا! از روی رحمت و دانش همه چیز را فرا گرفتهای، پس آنان را که توبه کردهاند و راه تو را پیروی نمودهاند بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگه دار.
«تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ وَالْمَلَائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (الشوری، 5)
- چيزى نمانده كه آسمانها (به خاطر گناهان در برابر عظمت حق تعالی) از فرازشان بشكافند و [حال آنكه] فرشتگان به سپاس پروردگارشان تسبيح مىگويند و براى كسانى كه در زمين هستند آمرزش مىطلبند آگاه باش در حقيقت خداست كه آمرزنده مهربان است.
و یا به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمود که برای مردم دعا و استغفار نمایند و ...، اینها همه مصادیق «شفاعت» میباشند که در همین دنیا شامل حال بندگان میگردد.
*- در قرآن مجید، آیات متعددی دربارۀ اصل «شفاعت» و مباحث مرتبط با آن وجود دارد که توجه به مجموعۀ آنها، آگاهی ما را ارتقا میبخشد و نگاه ما به امر «شفاعت» را اصلاح میگرداند.
در آیهای میفرماید: آنجا شفاعتی نیست؛ در آیۀ دیگری استنثاء میآورد؛ مانند آن که در سورۀ العصر میفرماید: «همه انسانها در خسرانند، مگر مؤمنانی که عمل صالح انجام میدهند و دیگران را به صبر و حق توصیه مینمایند».
در آیۀ دیگری میفرماید: در آنجا شفاعتِ شافعان، برای آنان نفعی ندارد؛ چنان که به پیامبرش فرمود که برای کفار استغفار منما، چرا که حتی اگر تو هفتاد بار برای آنان استغفار کنی، هیچ فایدهای به حال آنان ندارد و خداوند آنان را نمیبخشد، چون کافر و فاسقاند:
«اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ» (التوبة، 80)
- چه برای آنها استغفار كنی و چه نكنی، (حتي) اگر هفتاد بار برای آنها استغفار كنی هرگز خداوند آنها را نمیآمرزد، چرا كه آنها خدا و پيامبرش را انكار كردند، و خداوند جمعيت فاسقان را هدايت نمیكند.
و در آیهای استنثای شفاعت را برای شفاعت کنندگان [نه شفاعت شوندگان] بیان میدارد:
«يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا» (طه، 109)
- در آن روز شفاعت (هيچكس) سودی نمیبخشد، جز كسی كه خداوند رحمان به او اجازه داده و از گفتار او راضی است.
«وَلَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ» (سبأ، 23)
- هيچ شفاعتی نزد او جز برای كسانی كه اذن داده سودی ندارد، (در آن روز همه در اضطرابند) تا زمانی كه اضطراب از دلهای آنها زايل گردد (و فرمان از ناحيه او صادر شود، در اين هنگام مجرمان به شفيعان) میگويند: پروردگارتان چه دستوری داده؟ میگويند: حق را (بيان كرد و اجازه شفاعت درباره مستحقان داد) و او است بلند مقام و بزرگ مرتبه.
بیان حضرت امام سجاد علیه السلام:
هیچگاه نباید یک گزاره را [به ویژه در آیات، احادیث و ادعیه]، به صورت تقطیع شده مطالعه نمود، بلکه باید به تمام فرازهایش دقت نمود، چرا که به هم مرتبط و در امتداد یکدیگرند و گاه شرح «علت و معلول - سبب و مسبب و ...» میباشند. به عنوان مثال، اگر کسی بگوید: «من به نماز جماعت نمیآیم، چون بیمارم» و دیگری فقط بخش «من به نماز جماعت نمیآیم» را بیان دارد، چه میشود؟!
بنابراین، اگر تمام فرازهای یک دعا را با دقت نخواندیم، دست کم باید یک فراز را کامل بخوانیم. ایشان در فراز به خداوند سبحان عرض مینمایند:
«لَا شَفِيعٌ يَشْفَعُ لِي إِلَيْكَ، وَ لَا خَفِيرٌ يُؤْمِنُنِي عَلَيْكَ، وَ لَا حِصْنٌ يَحْجُبُنِي عَنْكَ، وَ لَا مَلَاذٌ أَلْجَأُ إِلَيْهِ مِنْكَ.»
- شفیعی نیست که از من، نزد تو شفاعت کند؛ و پناه دهندهای نیست که مرا از تو امان دهد؛ و دژ استواری نیست که مرا از کیفرت مانع گردد؛ و پناهگاهی نیست که از حضرتت به آن پناه برم.
بخش اول این فراز، تطبیق آیۀ قرآن مجید نسبت به وضعیت خود میباشد که فرمود:
«... مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ» (السجدة، 4)
- ... هيچ ولی و شفاعت كنندهای برای شما جز او نيست، آيا متذكر نمیشويد؟
آنگاه که هیچ شفیعی جز او وجود ندارد، هیچ شفاعتی جز به اذن انجام نمیپذیرد، هیچ شفاعتی جز با اراده و مشیّت و پذیرش او فایدهای ندارد؛ چه کسی میتواند بگوید: «من از خودم شفیعی دارم؟!»
ایشان اذعان میدارند که «من شفیعی ندارم»، نه این که شفاعت و شفاعت کنندگان وجود ندارند؛ این یعنی: «از ناحیۀ خودم، هیچ شفیعی ندارم» یعنی: ممکن است که من امید به شفاعت نماز، دعا، استغفار و توسلاتم داشته باشم، اما معلوم نیست که اعمال من مقبول و مرضی واقع شود و معلوم نیست که بزرگان شفاعت مرا بپذیرند و اساساً برایم یقینی و قطعی نیست که تو به آنها اجازۀ شفاعت مرا میدهی یا خیر؛ بنابراین، دستم خالیست و شفیعی نزد تو ندارم، مگر آن که خودت شفیعی برایم قرار دهی.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم.
پرسش:
در دعای سی و دوم صحیفه سجادیه، امام به خداوند میگویند: (لَا شَفِيعٌ يَشْفَعُ لِي إِلَيْكَ - هیچ شفیعی برای من نزد تو نیست)! و این برای من شبهه ایجاد کرد، چرا که معتقدیم اهل بیت شفیع ما هستند. آیا این بیان اشتباه است یا تحریفی صورت گرفته است و یا ...؟!
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/Intercession/13014.html
کلمات کلیدی:
قرآن شفاعت