پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
چنین پرسشی گاه برای دانستن است که خوب است و گاه برای القای بدبینی نسبت به عدالت خداوند است که بسیار مذموم و از کفر بدتر است، چرا که کفر نوعی انکار است، اما القای بدبینی و سوءظنّ نسبت به خداوند سبحان و عدالت او، یک "عداوت آشکار" میباشد؛ و این دشمنی را ابلیس لعین القا میکند، چرا که خودش نیز هیچ وقت منکر وجود خدا نشد، حتی به عزّتش قسم خورد که همه تلاشش را برای ایجاد انحراف در بندگانش مصروف خواهد کرد!
پس، این پاسخ برای کسانی است که میخواهند بدانند، و این مصداق همان "تفکر در امر خداوند متعال" میباشد که فرمود: «از یک عمر عبادت برتر است».
الف – انسان گاهی خود را به جای خدا میگذارد و به جای آن که توجه داشته باشد که قاضی اوست، خودش بر مسند قضاوت مینشیند و میخواهد نه تنها بندگان خدا را، بلکه خدای سبوح و قدّوس را نیز قضاوت کند! در حالی که او سبحان است و از هر گونه نیستی، نقص و عیب مبراست، اما انسان چنین نیست – او علیم و حکیم است، اما انسان چنین علمی ندارد – او به احوال بندگانش خبیر (با خبر) و بصیر است «إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ / الشوری، 27» و انسان برخوردار از چنین، علم و حکمت و بصیرتی نیست و از همه چیز خبر ندارد و ... .
ب – حال این انسان، میخواهد بر اساس عدالت حکم دهد، حتی راجع به قضاوت و عدل الهی نیز میخواهد قضاوت کند، در حالی که شاید اصلاً نداند که "عدالت" یعنی چه؟! "عدالت" چه در تعریف حِکَمی و فلسفی، و چه حقوق و قضایی، یعنی: «قرار دادن هر چیزی در جای خودش».
ج – نقطه مقابل "عدل"، "ظلم" است که آن نیز ریشه در جهل، نیاز و تبعیت از هوای نفس دارد؛ لذا روشن است که خداوند سبحان، که خالق همه چیز است و نسبت به تمامی مخلوقاتش علم دارد، و مالک و ربّ هست، غنی و حمید است و نیازی ندارد، و به کسی نیز حتی به اندازه نخ هستۀ خرمایی "ظلم" نمیکند:
«وَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ» (الزّمر، 69)
ترجمه: و زمين (در آن روز) به نور پروردگارش روشن مىشود، و نامههاى اعمال را پيش مىنهند و پيامبران و گواهان را حاضر مىسازند، و ميان آنها بحق داورى مىشود و به آنان ستم نخواهد شد!
«فَكَيْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ» (آل عمران،25)
ترجمه: پس چه گونه خواهند بود هنگامى كه آنها را براى روزى كه شكّى در آن نيست [روز رستاخيز] جمع كنيم، و به هر كس، آنچه (از اعمال براى خود) فراهم كرده، بطور كامل داده شود؟ و به آنها ستم نخواهد شد (بلکه محصول اعمال خود را مىچينند).
تأثیر عوامل بیرونی:
نه فقط چگونگی تعلیم و تربیت پدر و مادر، بلکه همه چیز در جسم، فیزیک، روان و روح آدمی تأثیر دارد؛ حتی لقمهای که مرد قبل از ازدواج میخورد و مبدل به خون و نطفه میشود نیز مؤثر است، چه رسد به دیگر عوامل؛ و به همین دلیل، این همه بر لقمۀ پاک و حلال، چرا برای ساختار وجودی شخص و چه برای تشکیل نطفه و فرزندآوری، تأکید شده است.
چگونگی گذران دوران زندگی جَنین در رَحِم مادر، و حتی چگونگی تغذیۀ مادر در این دوران نیز نه تنها در جسم، بلکه در روان و اخلاق جَنین اثر میگذارد؛ ترس، نگرانی، اضطراب، یا عبادت، تلاوت قرآن مجید، ذکر، صلوات و زیارات بر جَنین مادر نیز تأثیر گذار است، چنان که اذان و اقامهای که پس از تولد در گوشش میخوانند مؤثر است و حتی اسمی که روی او میگذارند، در شاکله و شخصیت او اثر میگذارد؛ و امروزه دانشمندان به حقیقت این فرمایش پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، پیبردهاند که اسم اثر وضعی خودش را دارد.
همچنین، لقمهای که شیر مادر و یا خوراک کودک از آن تأمین میشود، نحوه رفتار پدر و مادر با یک دیگر، بافت محیط خانوادگی، چگونگی تعلیم و تربیت در خانه، محیط جغرافیایی و زندگی کودک [کشور، شهر، روستان، محله و ...]، محیط تحصیلی، ملعمان، دوستان، آموزههای صوتی و تصویری و ...، همه تأثیرات مستقیم و شگرفی دارند؛ و برای همین در اسلام عزیز، این همه بر مراعات تمامی این موارد، تأکید شده است.
●- اما، در کنار تمامی این سلسله علل، یک علت اصلی و "تامه" وجود دارد که اگر نداشت، دیگر ارسال انبیا، رسولان، وحی، امامان و ... برای تعلیم و تربیت، بیثمر میشد! علتی که میتواند با تأثر از سایر علل و عوامل، و حتی بدون آنها، وارد عمل شود و به رغم تمامی شرایط متفاوت، اثر مستقیم خود را بگذارد، و آن "عقل، اختیار و ارادۀ" هر کسی میباشد. چنان که فرزند پیامبر (نوح علیه السلام)، یا امام معصوم (امام نقی علی علیه السلام – جعفر کذاب)، فرزند حضرت آیت الله، فرزند پدر و مادر مؤمن، یا حتی فرزند شهید، منحرف و حتی کافر،مشرک و فاسق میشوند، و متقابلاً فرزند کافر، مشرک، یا غافل و گناهکار، با تمام شیر و لقمۀ نادرستی که میخورد، و در محیطی فاسد و تحت تعلیم و تربیت نادرستی که قرار دارد، بسیار عاقل، فهیم و مؤمن میشود؛ مانند سالانه دهها هزار امریکای و اروپایی که مسلمان میشوند، و سالانه هزاران هزار مسلمان، که مشرک، منافق و فاسق و فاسد میشوند!
شهید ادواردو آنیلی (Edoardo Agnelli )
اگر چه هزاران هزار نمونه در داخل و خارج داریم، اما از بارزترین نمونهها، "شهید ادواردو آنیلی"، تبعه ایتالیا، متولد ۹ ژوئن ۱۹۵۴ میباشد. او فرزند «جیانی آنیلی»، میلیاردر معروف جهان بود - صاحب کارخانجات فیات و مارلا کاراچولو، مالک گروه سرمایهگذاری اکسور - مالک اصلی کارخانجات خودروی فِرّاری، مازراتی، آلفا رومئو، لانچیا - بانکدار بزرگ جهانی – سهامدار اصلی شرکتهای طراحی مد و لباس - مالک روزنامههای لاستامپا و کوریره دلاسرا - مالک باشگاه اتومبیلرانی فِرّاری و باشگاه فوتبال یوونتوس و ... دهها شرکت و برند جهانی.
شهید ادواردو آنیلی، این شاهزادۀ یکی از بزرگترین سرمایهداران جهان، زمانی با خواندن ترجمه قرآن مجید به اسلام روی آورد که در نیویورک مشغول تحصیلات دانشگاهی بود – سپس به تشیع مشرف شد – سپس به ایران آمد – با امام خمینی رحمة الله علیه نیز ملاقات نمود ... و بالاخره در همان ایتالیا ترور شد و به شهادت رسید، تا این ارث بزرگ، به یک مسلمانِ شیعۀ انقلابی و ولایی نرسد!
عدل الهی:
"عدل الهی"، بر اساس "علم الهی" است، نه علم ناقص بشر و مبتنی بر رحمت اوست، نه مواضع احساسی دوستانه یا خصمانۀ آحاد بشر با یکدیگر.
بدیهی است خدایی که میفرماید: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْمِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ - پس هر كس هموزن ذرّهاى كار خير انجام دهد آن را مىبيند * و هر كس هموزن ذرّهاى كار بد كرده آن را مىبيند / الزلزال، 7 و 8)، خودش به اندازه ذره مثقالی به کسی ظلم نمیکند و اساساً غنی و حمید است و نیازی به هیچ چیزی ندارد که بابتش ظلمی نیز روا دارد، بلکه هر چه هست، مخلوق، مِلک و مُلک اوست و خودش ارحم الراحمین، جواد و کریم است:
«إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا» (النساء، 40)
ترجمه: خداوند (حتّى) به اندازۀ سنگينى ذرهاى ستم نمىكند؛ و اگر كار نيكى باشد، آن را دو چندان مىسازد؛ و از نزد خود، پاداش عظيمى (در برابر آن) مىدهد.
سؤال در مقابل تکلیف است:
بدیهی است که خواسته و سؤال خداوند متعال، بر اساس "تکلیف" میباشد و از کسی که مکلف و موظف به امری نبوده، در آن امر سؤالی نمیشود؛ اما نکتۀ مهم این است که "تکلیف" نیز مبتنی بر "دادهها و نیز توانها" میباشد.
مؤمنی که کُر و لال بوده، مقام، درجه و پاداش خاصی دارد که به رغم محرومیت از این امکانات، آیات حق را دریافت نموده، فهمیده، ایمان آورده و مطیع امر خدا بوده است، اما از او پرسیده نمیشود که چرا فلان سخن را نشنیدی؟! از کور نمیپرسند که چرا ندیدی و پاداشی هم برای ندیدن نامحرم ندارد، چون اصلاً امکانش را نداشته است؛ اما ممکن است کسی امکانش را داشته باشد، اما شرایطش را نداشته باشد، مثل کسی که امکان حج یا شرکت در راهپیمانی بزرگ اربعین را دارد، اما راه بسته است.
بنابراین، در یک آیه فرمود که بر اساس "دادهها" مکلف میکنم: «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا - خداوند كسى را جز به اندازهاى كه به او داده است تكليف نمىكند / الطلاق، 7» - و در آیۀ دیگری فرمود که بر اساس "توانها" مکلف مینمایم: «لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا - خداوند كسى را جز به اندازهى توانايىاش تكليف نمىكند / البقره، 286»
●- این دو آیۀ کریمه، پاسخ خداوند علیم در قرآن کریم، به پرسش مطروحه میباشد. اوست که میداند که به هر بندهاش چهها داده [و البته عقل، قلب، فطرت، سمع، بصر و وحی را به همگان عطا نموده است]. اوست که میداند کدام بندهاش چقدر امکان و توان داشته، و در چه مواضع و عملکردهایی مجبور بوده و اختیاری نداشته، و در چه موارد و در چه اختیار داشته است و بر آن اساس چه مواضعی اتخاذ نموده و چه اعمالی انجام داده است.
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان.
پرسش:
مطمئنا تربیت فرزندان در اعمال آیندۀ او تاثیر دارد. شخصی که خوب تربیت نشده یا محبت پدر و مادر ندیده، عقدهای میشود و ...؛ عدالت خداوند چگونه درباره او و دیگران برقرار میگیرد؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/belief/11231.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی عدل