بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
مقدمه:
در جلسات پیشین، تبیین شد که اگر کسی به وجود خداوند سبحان، شناخت و ایمان نداشته باشد، بحثی در بارۀ علم، حکمت، رحمت و عدل خدا ندارد و اگر کسی شناخت و ایمان داشته باشد نیز خداوند سبحان را عادل میداند، چرا که نقطۀ مقابل عدل، ظلم است و هر ظلمی از جهل، تکبر، ضعف و ناتوانی نشأت میگیرد که این صفات به ساحت مقدس الهی راه ندارد؛ او هستی و کمال محض و سبحان (مبرا و منزه از نقص و نیستی) میباشد و تمامی اسماء و صفات نیکو که نشان از هستی دارند، اسماء اوست که در عالَم هستی تجلی یافته است. چنان که فرمود:
«وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (الأعراف، 180)
- و نامهای نیکو از آنِ خداوند است؛ خدا را با آن بخوانيد، و آنها را كه در اسماء خدا تحريف میكنند رها سازيد؛ آنان به زودی جزای اعمالی را كه انجام میدادند میبينند.
بنابراین، در «عدل إلهی» تردیدی نیست که کسی بخواهد آن را به اثبات برساند، بلکه مبحث «عدل إلهی» و قرار دادن آن از اصول عقاید شیعه، به این دلیل است که مذاهب غیر شیعه (سنّی)، به لحاظ اعتقادی یا اشعری مسلک میباشند و یا معتزلی مسلک، که هر دو به تبعیت از اندیشههای یهود، از اعتدال خارج شدهاند. یکی قائل به جبر محض شد که در واقع نفی عقل، وحی، دعوت، معاد، حساب و کتاب، پاداش و عقاب میباشد و دیگری قائل به اختیار محض شد که نفی ربوبیّت خداوند سبحان میباشد!
ضرورت شهود
علم، مقدم و ضروری است، اما آدمی تا چیزی را نبیند و علم شهودی نیابد، نمیشناسد. اگر صد کتاب علمی به کسی که نه دریا را دیده، نه عکس و فیلمی از آن دیده و نه حتی آب را دیده که گفته شود «دریا همین آب است، منتهی در وسعت یک کشور و بیشتر»، او هرگز با خواندن توصیفات، تصور و درکی از دریا نخواهد داشت.
شناخت خداوند متعال به اسماءاش نیز مستثنا نمیباشد؛ تا ظهور علم را نبینیم، علیم را نمیشناسیم - تا ظهور قدرت، رحمت و ... را نبینیم، هیچ درکی از آنها نخواهیم داشت - فرمود: «تو برای عالمیان رحمتی» و پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله در خطبه غدیر فرمودند: «صراط مستقیم منم و پس از من، علی و امامان از نسل او (علیهم السلام میباشند»؛ چرا که آدمی باید مصداق و جلوۀ رحمت و صراط مستقیم را ببیند تا بشناسد؛ و هم چنین باید عدل إلهی را ببینیم تا بشناسیم؛ و البته دیدن و شهود، یا با چشم است و یا با عقل (دل)؛ مانند درک، فهم و دیدن محبّت و عشق؛ هر چند که حکم در بارۀ دیدههای ظاهری نیز کار عقل است، مثل این که بگویند: «علّت فلان بیماری، شیوع فلان ویروس است - یا بارش باران، معلول ابرهای متراکم و ... میباشد»؛ یعنی همان قاعدۀ عقلی «علّت و معلول».
عدل در خلقت
شاید بتوان گفت: اولین شهود ما از عدل إلهی، عدل در خلقت میباشد، چرا که اولین چیزی که میبینیم و میشناسیم، همین خلقت و آن هم در عالَم ماده میباشد.
بیان شد که عدل یعنی: «قرار دادن هر چیزی در جای خودش»، و خداوند هادی، به ما متذکر میشود که به همین جهان ماده [زمین و آسمانها] توجه کنید و ببینید آیا چیزی را دور از حکمت - دور از امکان شناخت و فهم (تفاوت) میبینید؟! آیا در زمین و آسمانها، هیچ شکاف و خلاءایی و هیچ بینظمی (فطور) میبیند؛ یا هر چیزی درست همانجایی قرار دارد که باید قرار داشته باشد؟!
«الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ * ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِيرٌ» (المُلک، 3 و 4)
- آنکه هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید. در آفرینش [خدای] رحمان، خلل و نابسامانی و ناهمگونی نمیبینی، پس بار دیگر بنگر آیا هیچ خلل و نابسامانی و ناهمگونی میبینی؟ * سپس بار دیگر بنگر تا دیدهات در حالی که خسته و کم سو شده [و از یافتن خلل، نابسامانی و ناهمگونی فرو مانده] و درمانده گشته است، به سویت باز گردد.
●- اگر در این کهکشان و سایر کهکشانها، سیارات در جای خود قرار نداشتند و در مدار معینی حرکت نمینمودند - اگر زمین جاذبه نداشت - اگر آب به مقدار معین وجود نداشت و از این ترکیبات برخوردار نبود - اگر نطفۀ انسان و حیوان، گاهی به گیاه تبدیل میشد و ... چه میشد؟!
*- ما، نمیتوانیم آسمانهای دوم تا هفتم را با چشم ظاهر ببینیم، اما همین مقداری که با چشم ظاهر و در جهان ماده از خودمان، سایر موجودات روی زمین، یا آن چه در آسمان اول قرار دارد میبینیم، نه فقط دلیل بر وجود خالقی علیم، حکیم و قادر میباشد، بلکه دلیل قاطعی بر «عدل» او میباشد. همه چیز اندازههای معینی دارد - در جای خود قرار گرفته است و آثار خودش را دارد و طبق همان اندازهها، اثر میپذیرد، این یعنی «عدل» در نظام خلقت.
«إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ» (القمر، 49)
- ماييم كه هر چيزى را به اندازه آفريدهايم.
«وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (الحجر، 21)
- و هيچ چيزی نيست مگر آنكه گنجينههاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازهاى معلوم [معين و علمی] فرو نمىفرستيم.
عدل در ربوبیّت
«ربوبیّت» یعنی: «تدبیر و ادارۀ امور که مستلزم مالکیت است» یا همان «پروردگاری» در زبان فارسی. خواه پروردگاری در خلقت (تکوین) باشد یا در تمامی امور بشر و عالَم خلقت و نیز هدایت هر چیزی.
بحث در ربوبیّت إلهی و عدل إلهی در ربوبیّت، بسیار مفصلتر و سنگینتر از بحث در خالقیت و عدل در خلقت إلهی میباشد. نه تنها تمامی دعواها و جنگها، برای نفی ربوبیّت الهی و جایگزینی ربوبیّت بشر بوده است، بلکه اختلافات نظری در یهود، مسیحیت، اشعری، معتزله و حتی مکاتب بشری نیز به همین دلیل میباشد!
فرعون فریاد میزد که اربابهای کوچکتر، مانند: پدر، مادر، کارفرما، رئیس قبیله و ... نیز هستند، اما «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى - برترین ربّ شما منم!» (النازعات، 24)! و امروزه نظامات سلطه به سرکردگی امریکا به عنوان «ابر قدرت» نیز همین ادعا را دارند!
«عدل در ربوبیّت»، یعنی نه تنها خداوند سبحان، پس از خلقت کنار نکشیده - نه جبر محض را حاکم نموده و نه به انسان اختیار محض داده است؛ بلکه هر چه خلق نموده را در هر آن ربوبیّت مینماید؛ خواه به ثمر رساندن یک بذر باشد، یا هر آن چه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، به موجودیت و امور انسان مربوط میباشد. هم خورشید با ربوبیّت الهی پابرجاست و هم تشعشات، حرارت و نورش بر هر چیزی و آثارش، تحت ربوبیّت اوست؛ هدایت یا انحراف انسان نیز خارج از ربوبیّت او نمیباشد و این ربوبیّت نیز عین عدل اوست. آن که بخواهد هدایت شود را هدایت میکند و آن که انحراف را برگزیند، منحرف میسازد؛ یعنی هر دو در جای خود قرار دارند.
گناهان، بیعدالتیها و ظلمها
برخی شبهه میکنند که اگر همه چیز تحت ربوبیّت الهی قرار دارد، پس این همه گناه، بیعدالتی و ظلم از چیست و چراست؟
بیتردید، در جهانبینی اسلامی، هر نوع شرکی و از جمله دو یا چند خدایی، مردود است. این که برخی از ادیان یا مکاتب بر این باورند که خدای روشنایی و خدایی تاریکی - خدای نیکی و خدای بدی - خدای عدل و خدای ظلم و ... وجود دارد، همه از اقسام شرک [چند خدایی] میباشد.
بنابراین، وقوع گناه، بیعدالتی و ظلم نیز خارج از مالکیّت و ربوبیّت او نمیباشد.
«ربوبیت إلهی» نیز تجلی عدل اوست، یعنی هر چیزی را با اندازههایی معین و علمی خلق نمود و هدایت و ربوبیّت نیز خارج از این اندازهها نمیباشد.
اگر کسی با اختیار خود اسلحهای بردارد، خلاف عدل نیست، و اگر به سوی کسی شلیک نماید و او بر اثر اصابت گلوله بمیرد نیز خارج از عدل نیست؛ اگر مقتول ظالم و مهاجم باشد و یا مظلوم و مدافع باشد نیز خارج از «عدل» نمیباشد.
اگر از نطفهای ناقص، فرزند بیماری به دنیا آید - اگر آفتی، کشت مزرعهای را نابود سازد - اگر آتش ناچیزی، صدها هکتار جنگل را بسوزاند و خاکستر کند - اگر بمبهای امریکایی، خانهها، بیمارستانها و مدارس مردم فلسطین در غزه را بر سرشان آوار کند ...؛ هیچ کدام از حاکمیت و ربوبیّت الهی خارج نشدهاند و با «عدل إلهی» که ایجاب میکند هر چیزی اندازهها و آثار خودش را داشته باشد، منافات ندارد.
آثار و برکات مترتب بر: توجه به عقل و فطرت - هدایت پذیری و پیروی از پیامبر اکرم و اهل عصمت علیهم السلام، قرآن کریم و باید و نبایدهای إلهی - تعاون در خوبیها و عدم مشارکت در بدیها - تلاش و جهاد (تلاش دشمنستیز) در برابر ظلم و ظالم - رشد علمی، فرهنگی، اقتصادی و ... که به «اختیار» صورت میپذیرد نیز تحت ربوبیّت إلهی و عین عدل او میباشند.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته .
کلمات کلیدی:
اصول اعتقادات عدل