گفتید چیزی بنام طب اسلامی نداریم، اما مقام معظم رهبری میفرمایند «یکی از دغدغههای من احیای طب اسلامی در کشور است».
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): این جمله را شخصی از قول ایشان بیان داشته است، و فرض بر این است که درست بیان داشته است؛ اما معنا، مفهوم و مقصود این بیان چیست؟!
امام خامنهای، آنگاه که فرمودند: «سبک زندگی»، بسیاری از این سخن در پیشبرد اهداف خودشان سوء استفاده نمودند و حتی در تبلیغات نیز از این واژه بهرهبرداری شد!
وقتی یک فقیه دانشمند و بصیری چون امام خامنهای، دغدغهی احیای طب اسلامی در کشور را دارد، مقصودشان سکنجبین و تخم شربتی و خواص دارویی گیاهان نمیباشد؛ این که اختصاصی به اسلام ندارد.
از طب جدید، با داروهای شیمیایی دو سه قرن بیشتر نمیگذرد، اما مردمان جهان دهها قرن با همین گیاهان دارویی مداوا شدهاند. و امروزه دنیا، از رویکرد شدید به داروهای شیمایی، به داروهای گیاهی [طب سنتی] بازگشته است که اگر از حوزهی دکان و دستگاه و عوامفریبی خارج شود و به صورت علمی باشد، مورد استقبال همگان میباشد. پس مقصود اصلی، "فقه در عرصهی پزشکی" میباشد که مقولهی سادهای نیست.
●- به عنوان مثال: احکام مربوط به جلوگیری از بارداری – سقط جنین – لقاح مصنوعی – رحم کرایهای – کالبد شکافی برای تدریس یا انجام آزمایشات – کالبد شکافی برای تشخیص جرم – اهدای اعضا – قطع یا پیوند اعضا – جراحی پلاستیک - تغییر جنسیت با عمل جراحی در صورت ضرورت پزشکی – تغییر جنسیت با عمل جراحی بدون ضرورت و بر اساس میل – احکام ختنه و شناخت آثار آن، که میان مسلمانان و یهودیان رواج دارد و در اروپا نیز قانونیاعلام شده و در بیمارستانها انجام میپذیرد، اما مورد هجمه و ضد تبلیغ نیز هست - احکام معالجه توسط نامحرم – احکام مربوط به استحاله در تهیه انواع ژلاتینها – احکام مربوط به استفاده از پوست یا روده یا سایر اعضای حیوان حلال گوشت، حرام گوشت، مردار و ...، در تهیه دارو یا ابزارهایی چون نخ بخیه و کار گذاشتن در بدن انسان - احکام مصرف داروهای ترکیبی با الکل طبیعی (شراب یا مُسکر) و دهها مورد دیگر، همه در عرصهی "طب اسلامی" مطرح است؛ نه این که اگر در حدیثی هر چند مستند و موثق خواندیم که امامی به بیماری تجویزی نمودهاند، آن یعنی "طب اسلامی"!
زن بیماری به امام صادق علیه السلام عرض میکند که شکم من صدا میکند و پزشک داروی ترکیبی تجویز نموده که در آن شرابی هست، خواستم اجازه بگیرم؛ امام میفرمایند: « لا والله لا آذن لک فی قطر منه، و لا تذوقی منه قطرة» - یعنی، نه! والله که اجازه نمیدهم قطرهای از بنوشی یا مزهای از آن بچشی - و به بیماری دیگری که تجویز مشابهی به او شده بود میفرمایند: «به درستی خدای عزّوجلّ در چیزی كه آن را حرام كرده، دواء و شفائی قرار نداده است».
ابن ابی یعفور به امام صادق ـ علیه السلام ـ عرض كرد: به مرضی مبتلا هستم كه هر وقت شدّت می كند، قدری نبیذ (شراب انگور) میآشامم، دردم آرام میگیرد.
امام علیه السلام فرمود: «نیاشام. به درستی كه حرام است و جز این نیست كه از شیطان است و او میخواهد تو را به حرام بیندازد، اگر از شراب خوردنت ناامید شود، دردت نیز برطرف می شود»؛ او اطاعت کرد و شفا یافت. حالا رابطهی آن وسوسه شیطانی با این تداوم درد و نیز ناامید کردن شیطان با بهبود درد چیست؟ کار پزشکی میخواهد، کار روانپزشکی میخواهد و ... .
حالا ممکن است کسی بگویید: «در عالم فرض اشکالی ندارد که فرض نماییم معالجهی کسی مستلزم نوشیدن شراب یا خوردن گوشت حرام است؛ آن وقت حکمش چیست»؟ خب فقه وارد میشود و میگوید: اینجا بحث از اضطرار است و اضطرار نیز احکام خودش را دارد.
موضوعات "طب اسلامی" اینهاست، نه این که بگویند: چون یک حدیثی از امام رضا علیه السلام، راجع به خواص تخم مرغ خواندیم، پس این طب اسلامی است!
میگویند: «کسانی که متهم ردیف اول سیاستهای منحوس کنترل جمعیت و طرحهای شوم "وازکتومی" و "توبکتومی" رایگان در ایران هستند امروز در قامت لیدرهای سلامت معنوی و زعمای طب سنتی ظاهر شدهاند». البته تا آنجا که دم از طب سنتی میزنند، ربطی به بحث ما ندارد، ولی وقتی نامش را "طب اسلامی" میگذارند، جای تأمل دارد!
ملاحظه:
از معصومین علیهم السلام، احادیث موثقی وجود دارد که یا به صورت کلی، به مبحث سلامت وارد شدهاند و اصولی را بیان داشتهاند، و یا به صورت جزئی [خبر واحد]، تجویزی به بیماری نمودهاند، که نمیشود آن را به سایرین نیز تجویز نمود.
آن چه که به صورت کلی فرمودهاند، باید انگیزهای جهت تحقیقات علمی و آزمایشگاهی قرار گیرد، چرا که تمامی آزمایشها برای رسیدن به پاسخ است، اما در این موارد، پاسخ آماده است، و راه رسیدنش باید کشف گردد. اما آیا اگر کشف گردد، نامش میشود "طب اسلامی"؟! آیا همین کفار در غرب و شرق، بسیاری از همین علوم بیان شده در اسلام را نمیخوانند و پس از کشف، به نام خود ثبت نمینمایند؟!
در احکام کلی سلامت، به عنوان مثال: پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودهاند: «هنگامی که گرسنهای بخور و در حالی که هنوز سیر نشدهای از خوردن دست بردار»، یا فرمودهاند: «اساس اکثر بیماریها از ضعف و ناتوانی بدن است» و ... .
این بیانات کلی [البته آن دسته که مستند و محکم هستند] میتوانند و باید که مبنای تحقیقات علمی قرار گیرند. به قول آیت الله حائری شیرازی رحمة الله علیه (مضمون): «وقتی خداوند متعال به حضرت یوسف علیه السلام یاد داد که گندم را باخوشهاش ذخیره کند تا از گزند جانوران و آفتها در امان بماند، خب شما مسلمانان بروید در این باره تحقیق کنید، چرا منتظرید تا غربیها این کار را بکنند».
و یا در موارد جزئی و موضوعی، بر مسواک زدن، به ویژه پس از خوردن، بسیار تأکید شده است و از فواید آن در سلامت دندان و لثه نیز گفته شده است؛ آیا نام این "طب اسلامی" است؟! آیا مردم قبل از اسلام مسواک نمیزدند، یا میزدند و این کار را میشناختند و در بیان ایشان مورد تأکید قرار گرفته است؟
آیا اگر در قرآن کریم، از انجیز، زیتون، انار و انگور یاد شده، اینها میوههای اسلامی هستند، و هلو، زردآلو، هندوانه، طالبی و ... اسلامی نیستند؟! مگر میوه، اسلامی و غیر اسلامی دارد؟!
*- حجت الاسلام عبدالهادی مسعودی، قائم مقام و عضو هئیت علمی دانشگاه قرآن و حدیث میگوید: «حدود شش هزار حدیث طبی داریم که 80 درصد آنها بدون سند و 20 درصد دارای سند هستند و از آنها نیز 5 درصد صحیح هستند.» (گاه حدیث سند دارد، اما صحیح و محکم نیست).
بیست درصد، میشود، 1200 حدیث و پنج درصد آن میشود 60 حدیث؛ حال آیا تمام پزشکی و درمان و علوم دارویی، در همین 60 حدیث بیان شده است؟! حتی اگر فرض شود که عین 6000 حدیث میز درست، مستند، صحیح و محکم میباشد [که نیست]، باز هم مجموعهای تحت عنوان "طب اسلامی" که به موازات طب سنتی و یا طب امروزی، قد علم نماید را تشکیل نمیدهد، چه رسد به شصت یا در نهایت صد حدیث معتبر!
تعصبات:
دوستی چنان غرق این جریان مُهلک "طب اسلامی" شده که برایم نوشته است: «اگر اسلام را راجع به همه چیز نگفته باشد، پس ناقص است، لذا طب اسلامی داریم»! ببینید این تعصب چه کرده بود که مقولهی "طب اسلامی" را برای خودش در چارچوب اعتقادات آورده بود و دین اسلام را آن میزان مینمود؟! پرسیدم: حالا اگر در آموزههای اسلامی راجع به هندسه فضایی و یا فیزیک کوانتوم، یا بافتهای ژنتیک و ... مطلبی نباشد، اسلام دین ناقصی است، یا چون شما به جریانی تحت عنوان "طب اسلامی"، که به یک فرقه مبدل شده وصل شدهاید، حتماً باید "طب اسلامی" باشد، وگرنه دین ناقص شده است؟! آیا دین برای معالجهی قولنج و باد معدهی شما آمده است، یا برای معالجهی قلب بیمار، روح آزرده و افسرده و شفای گمانهای باطل، اخلاقهای خراب، رفتارهای ناشایست، و درمان جهالتها، تکبرها و خرافههای سنّتی و مدرن آدمیان آمده است؟!
قرآن کریم، از کسانی که «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» دارند بسیار گفته است، اما از کسانی که قند (دیابت)،چربی خون و یا باد فتق دارند و ... چیزی نفرموده است؛ آیا دین ناقصی میباشد.
دین، با معرفی "ولایت و امامت" که ضامن بقا و تداوم دین است کامل شد «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ»، نه با چند حدیث درمانی موثق و هزاران حدیث درمانی ناموثق!
●- بنابراین، طب سنتی داریم – گیاهان دارویی داریم – البته که استفاده از گیاهان دارویی، تا آنجایی که به تشخیص پزشک متخصص باشد، بهتر از شیمیایی میباشد – در آموزههای بزرگان اسلام نیز چه در کلیات و چه در جزئیات، رهنمودهای درمانی وجود دارد، اما "طب اسلامی" نداریم، مگر در همان حوزه احکام و فقه که در ابتدا بحث شد.
اگر کسی برای تسکنی سردردش، به جای آسپرین، استامینوفن و یا مسکنهای دیگر، انواع دمنوش بنوشد، و یک حدیثی هم پیدا کند، نامش "طب اسلامی" نمیباشد؛ بلکه همان خواص داروهای گیاهی است که از دیرباز در "طب سنتی" مورد توجه بوده است.
کار تعصب به کجا رسانده که دوستی میگفت: «چون طب با جان انسانها کار دارد، نباید از طریق تجربه به دست آید، بلکه باید مبتنی بر آیه، روایت و حدیث باشد»! شما را به خدا این توجیه را ببینید؟! آیا این القای شیطانی نیست؟! آیا کار همان غربیها و صهیونیستها نیست؟! مگر طبیعت را غیر خداوند متعال خلق نموده است، مگر هر چه که هست، آیات و نشانههای او نمیباشد؟!
آیا خدا فرموده که "علوم تجربی" را [مانند کلیسای قرون وسطی] به بهانهی دین و دینداری تعطیل کنید؟! آیا در صدها آیه فرموده که بر زمین و آسمان و هر چه در آنهاست (طبیعت)، بنگرید، تفکر و تعقل نمایید و بشناسید؟! پس چرا از "دین" توهمی برای خودتان درست کردهاید که گمان میکنید، علوم تجربی، از حوزهی دین خارج میباشد؟!
«وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (الجاثیه، 13)
ترجمه: او آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه را از سوی خودش مسخّر شما ساخته؛ در این نشانههای (مهمّی) است برای کسانی که اندیشه میکنند!
مرتبط:
●- تقابل طب اسلامی و طب نوین غربی به بالاترین حد خود بیش از هر زمان دیگری رسیده است ...؟ (6 خرداد 1398)
●-
در احادیث و روایات زیادی به دانش تاكید شده است. آیا منظور علم و دانش كنونی است كه در دانشگاه کسب میشود؟ اگر نه پس منظور چیست؟ (12 مرداد 1394)
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
گفتید چیزی بنام "طب اسلامی" نداریم، اما مقام معظم رهبری میفرمایند «یکی از دغدغههای من احیای طب اسلامی در کشور است».
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9785.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 10530
- 8 خرداد 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون طب
نظرات کاربران
طب اسلامی در کنار طب جدید مفید می باشد ولی هیچ کدام منکر دیگری نمیتواند بشود
سایت - طب گیاهی و سنتی داریم، اما چیزی تحت عنوان طب اسلامی نداریم
اگه درست غور و اجتهاد در آیات و روایات شود طب اسلامی ازآن بدست می آید در فیزیک اسلامی حضرت علی علیه السلام روایتی دارند که فوتون ها رو تشریح کردند و آقای دکترشریفی براساس این روایت لیزر با برد هزار کیلومتر اختراع کردند وقتی مَزاج انسان در روحیات و اخلاق و پذیرش خوبیها و رد بدیها اثر دارد نمیتوان گفت طب اسلامی نداریم بعنوان مثال خوش اخلاقی بسیار سفارش شده است اما کسی که غلبه صفرا داشته باشد نمیتواند عصبانی نشود مخصوصا زمانی که تحت فشار باشد ویا غلبه سودا بدبینی و اختلاف و ترس و افسردگی ایجاد می کند طب نوین هم که به این مقوله نپرداخته در طب سنتی این مساله رو داریم پس اگه بخواهیم طب رو از اسلام جدا کنیم دین رو ناقص کردیم و مساله طب باسایر علوم متفاوت است چون باسلامت جسم و روان وبه طبع آن سلامت اخلاقی مرتبط است
سایت - آیا اگر حضرت علی علیه السلام، مطلبی در فیزیک گفته باشند، و یا امام باقر علیه السلام در ریاضی گفته باشند، می شود: فیزیک و ریاضی اسلامی؟!!!! آیا فیزیک و ریاضی غیر اسلامی با اسلامی فرق دارد؟!!