فرا رسیدن سال نو، 1401 را به شما تبریک میگویم، یعنی با خواندن کلمه مبارک بر آن که اسم خداوند سبحان است، از او مسئلت میدارم که سال نو برای همه، هم خیر باشد و هم خیر پایدار باشد؛ خیرش گذرا و لحظهای نباشد و پر ثمر گردد.
اما، راجع به دعای تحویل: "دعا" یعنی خواندن و صدا زدن کسی و خواستن چیزی از او. اگر دقت کنیم، تمامی دعاها، با خواندن خداوند منّان شروع میشود، مثل «یا الله، اللّهم، ربّنا، یا ارحم الرّاحمین، یا رازق المرزوقین و ...»! و وقتی او را با اسم مشخصی میخوانیم، یعنی متناسب با همان اسم، کار و نیازی داریم.
بنابراین، وقتی به هنگام تحویل و آغاز سال نو، دعای تحویل را میخوانیم، یعنی در لحظهای که طبیعت دگرگون میشود، ما به یاد خدا هستیم و او را میخوانیم، چرا که میدانیم این دگرگونی و تغییر فصول، کار اوست.
●- امروزه بیشتر مردم جهان به نقش و ارزش طبیعت در سلامت و زندگی بشر پیبردهاند و حتی قوانین سختی برای حفظ محیط زیست وضع کردهاند که خیلی هم خوب و لازم است؛ اما این فقط یک نگاه طبیعی به طبیعت است و در نگاه طبیعی، فرقی ندارد که بیینده موحد و مسلمان باشد، یا کافر، مشرک و مادهگرا (ماتریالیست)؛ همه میفهمند که ما به هوای پاک، زمین و آنچه از گیاهان و جانوران در زمین هست، و تابش به اندازۀ نور خورشید نیاز مبرم داریم.
اما، خداوند علیم و حکیم، به بندگانش تعلیم داده و متذکر شده که من زمین و آسمان را فقط برای آن که خاکی باشد که در آن بذری کشت شود و باران و آفتابی باشد که سبب رویش و پرورش و به بار نشستن و ثمر دادن بذر گردد و شما بخورید خلق نکردم؛ بلکه کتاب خلقت، همچون کتاب وحی، همه تجلی علم، قدرت و مشیّت من، و نشانههایی برای خدا و معاد شناسی است. پس، کتاب طبیعت را با این نگاه و از این زاویه بخوانید.
از اینرو میبینید که میفرماید: منم که زمین و آسمان و خورشید و ماه را خلق کردم، منم که زمین مرده را زنده میکنم و در نتیجه، متذکر میگردد که معاد و زنده کردن مردگان نیز به همین شکل است.
●- خداوند متعال در اوایل پاییز، بادهایی میفرستد که تمامی گیاهان را میخشکاند و به خواب میبرد؛ و در اواخر زمستان و اوایل بهار نیز بادهایی میفرستد که تمامی این گیاهان را بیدار میکند؛ لذا پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «خود را در معرض بادهای پاییزی قرار ندهید، و در معرض بادهای بهاری قرار بدهید، چرا که با بدن شما همان میکند که با گیاهان میکند»؛ یعنی بدن نیز در همین طبیعت است و رشد نباتی هم دارد. بادهای پاییزی، خشک کننده و پیر کننده هستند؛ بادهای بهاری زنده کننده و نشاط بخش هستند.
مرگ و زنده شدن مجدد در روز قیامت نیز همینگونه است. او میمیراند و زنده میکند.
دعای تحویل
پس ما با تغییر فصل و رسیدن تحویل که فقط یک لحظه است؛ به یاد خدا میافتیم و او را میخوانیم؛ اما از او چه میخواهیم؟ میگوییم: «خداوندا! همانگونه تمام طبیعت را در این لحظه متحول کردی، احوال مرا نیز متحول کن». حالا با هم دعا را بخوانیم:
**- «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ»
یک چنین تحولی در طبیعت، در واقع یک انقلاب است و انقلاب یعنی زیر و رو شدن؛ آن چه پشت پرده بود به نمایش درآید و آن چه ظاهر است، پشت پرده رود و پنهان گردد.
اما، انقلاب در طبیعت، سبب انقلاب در من نمیشود و من میدانم که انقلاب در وجود من، با مرگ بسیاری از سلولها و جایگزینی سلولها تازه در بدنم رخ نمیدهد، بلکه "قلب" یا همان "جانم و روحم" باید منقلب شود.
این انقلاب بزرگ در وجود من نیز کار خداست و کسی نمیتواند در خودش و جامعه چنین انقلابی به راه اندازد؛ همانگونه که امام خمینی رحمة الله علیه فرمودند که این انقلاب کار خدا بود. و البته مستلزم برخورداری از بصیرت است و بصیرت بخشی هم کار خداست؛ البته نه این که جبر محض باشد، بلکه تو خودت را با بندگی و اطاعت، در مسیر قرار میدهی، و اوست که تو را میبرد.
پس، انسان خدا شناس، در لحظه تحویل یا روزهای اول سال و همیشه، خداوند سبحان را با همین نام میخواند: «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ»، ای کسی که قلبها و دیدگان ظاهر و باطن را، تو منقلب میکنی.
**- «یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ»
با دیدن، خواندن و درک کتاب طبیعت، متوجه میشوی که پیدایش فصول، به خاطر گردش زمین و بالتبع پیداش شب و روز است؛ اما اگر فقط کمی عاقلانه، عالمانه و با چشم بصیرت نگاه کنی، متوجه میشوی که این گردشها، مثل گردش یک توپی که به واسطۀ ضربهای یا انفجاری، به حرکتی بیهدف و بیجهت در آمده نیست؛ بلکه معلوم است که برای این حرکت تدبیر شده است و هر تدبیر، مدبری دارد. لذا خداوند سبحان را به نام همین فعلش میخوانی و میگویی: «یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ»، یعنی پیدایش شب و روز، تدبیر علیمانه، حکیمانه و هدفمند توست.
**- «یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ»
با رسیدن تحویل، احوال دگرگون میشود؛ اما "حول و احوال" یعنی چه؟
در بیشتر متون برگردان (ترجمه) شده است: «ای تغییر دهنده دلها و دیدهها»! در حالی که "تغییر" نیز یک کلمۀ عربی است و نفرموده: «یا مغیرالْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ »، و در ضمن در این فراز، هیچ اشارهای به دلها و دیدهها نشده است!
"حول" یعنی "جنبش" و "احوال" جمع آن است، یعنی تمامی جنبشها یا حرکات. "لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ"، یعنی هیچ جنبشی وجود نخواهد یافت، مگر به مشیّت او، و هیچ نیروی به جنبش درآورندهای وجود ندارد، الاّ به قوه و توان الله، که برتر و با عظمت است.
پس، در هنگام تحویل خداوند منّان را که فاعل است، به نام این فعلش میخوانیم: «یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ» - ای کسی که تو به جنبش درمی آوری.
**- «حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ»
تا اینجا، خواندن خداوند ربّ العالمین بود، اما لابد از این که خداوند را با این نامهایش خواندی، مقصودی داری و در همین راستا چیزی از او میخواهی. خب چه میخواهی؟!
میگویی: خداوندا! این جنبش ظاهری در بدن طبیعیام، و نیز جنبش اصلی و باطنی در روح، قلب و جانم را که در مجموع همان "حالِ" فعلی من است، به بهترین جنبشها، یعنی هدفمندترین جنبشها به سوی خودت، "متحول" کن، همانگونه که در لحظه تحویل، طبیعت را متحول مینمایی.