پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
البته که اگر عقاید کسی به حق باشد، مستدل و علمی باشد، مقابل دیگران منفعل نمیگردد، اما آیا او ندانسته که خندیدن به عقاید دیگران، همان استهزای عقاید آنهاست؛ و پذیرش اعتقادات دیگران و رضایت به آنها، عین حماقت است؟!
●- عقل به نور علم میبیند، لذا محصول مطالعه و تفکر، باید به "عقل" ارجاع داده شود که حجت درونی خداوند متعال در وجود بندگانش میباشد، لذا این حجت خدا، هیچ گاه در صدور حکم، تصدیق یا تکذیب، خطا نمیکند.
جضرت امام کاظم علیه السلام فرمودند:
«إنَّ للّهِ عَلَى النّاسِ حُجَّتَينِ : حُجَّةً ظاهِرَةً ، و حُجَّةً باطِنَةً، فأمّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ و الأنبِياءُ و الأئمَّةُ عليهم السلام، و أمّا الباطِنَةُ فَالعُقولُ» (کافی، ج1، کتاب عقل و جهل)
- خداوند را بر مردمان دو حجت است: حجتى بيرونى و حجتى درونى. حجت بيرونى همان فرستادگان و پيامبران و امامان عليهم السلام هستند و حجت درونى همان خردها (عقلها) میباشند.
بسیاری نام هر گرایش و هوای نفس خود را نیز "عقل" میگذارند، اما به قول امام صادق علیه السلام: «آن عقل نیست، بلکه ادای عقل و شیطنت است». لذا امام کاظم علیه السلام در ادامه بیان فوق فرمودند: «هر کس سه چیز را بر سه چیز مسلط کند، گویی به نابودی عقلش کمر بسته است: کسی که با آرزوی بلند، نور اندیشهاش را تاریک سازد، شکوفههای حکمتش را با سخنان اضافی و بی مورد از بین ببرد و با شهوات نفسانی نور عبرت خود را خاموش نماید.
چنین کسی گویی از هوای نفس خود برای نابودی عقلش کمک گرفته، و هر کس عقلش را نابود سازد دین و دنیایش را از دست داده است. نشانه عقل، صبر بر تنهایی است.
پس هر کس عقل الهی داشته باشد، از اهل دنیا و مشتاقان به آن دوری میگزیند و به آنچه نزد خداوند است علاقمند میشود. خداوند نیز همراه تنهایی او و غنای فقر او و عزت بخش او خواهد بود .» (همان)
●- خداوند متعال به همگان فطرتی یکسان داده است که آینهی تمام نمای حق است، به شرطی که با غفلت مورد بیتوجهی قرار نگیرد، با گناهان پوشانده نشود، و با استمرار غفلت و گناه، زنگار نبندد! لذا وقتی میخواهد به دین خود دعوت نماید، میفرماید: «جهت خود را به سوی دین فطرتان برگردانید که دین استوار همین است»:
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (الرّوم، 30)
- پس روی (جهت) خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست؛ این است آیین استوار؛ ولی اکثر مردم نمیدانند!
عقل، علم و اعتقادات
اگر چه خداوند متعال، کتاب خلقت و کتاب وحی را در اختیار انسان قرار داده و فرموده این دو کتاب را با تفکر بخوانید و در آیات (نشانههای) من تعقل کنید؛ اما این دلیل نمیشود که تنها عامل مؤثر در اعتقادات، مطالعه و تفکر و تعقل باشد؛ چرا که "هوای نفس" نیز وجود دارد و برخی بندگی هوای نفس را برمی گزینند:
«أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا» (الفرقان، 43)
- آیا دیدی کسی را که هوای نفسش را معبود خود برگزیده است؟! آیا تو میتوانی او را هدایت کنی (یا به دفاع از او برخیزی)؟!
شناخت و ایمان
اگر چه "شناخت" مقدمۀ لازم برای ایمان میباشد و این شناخت با مطالعه، تفکر و تعقل حاصل میگردد، اما "شناخت" نیز تنها عامل گرایشات اعتقادی نمیباشد؛ چنان که ابلیس لعین، خداوند سبحان را میشناخت و حتی برای عزمش در به انحراف کشاندن بندگان خدا، به عزّت خدا قسم یاد کرد «قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ – گفت: پس به عزت تو سوگند كه همه آنها (بندگان غیر مخلص) را اغوا خواهم کرد / ص 182».
سامری گوسالهساز، از بزرگان قوم حضرت موسی علیه السلام بود؛ و امروزه نیز بسیاری از کفار، مشرکان و ظالمان جهان، خدا را میشناسند. شیطانپرستان و در رأس آنها "فراماسون"، میگویند: «البته که خدایی هست، اما باید با پرستش و تبعیت از شیطان، با او بجنگیم، تا غالب شویم!».
بنابراین، جز برای اهل تعقل، تفکر و علم که از عقل تبعیت میکنند، مطالعه و کسب علوم پراکنده، نه تنها دلیل بر گرایشات اعتقادی درست نمیشود، چه بسا سبب انحراف بیشتر نیز بشود؛ چرا که حق را میفهمند و میشناسند، اما به خاطر گرایشات نفسانی و باورهای خرافاتی و جاهلانه، به تکذیب، جدال و مخاصمه با حق که خود ظلمی عظیم میباشد برمی خیزند، لذا فرمود: اثر قرآن برای ظالمان، خسران بیشتر است:
«وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا» (الإسراء، 82)
- و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل میکنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمیافزاید.
و البته باید توجه داشت مطالعه، علم، امکانات، نیرو و حتی کفرِ کفار نیز سبب کفر و خسران بیشترشان میشود:
«هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَلَا يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلَّا مَقْتًا وَلَا يَزِيدُ الْكَافِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلَّا خَسَارًا» (فاطر، 39)
- اوست که شما را جانشینانی در زمین قرار داد؛ هر کس کافر شود، کفر او به زیان خودش خواهد بود، و کافران را کفرشان جز خشم و غضب در نزد پروردگار چیزی نمیافزاید، و (نیز) کفرشان جز زیان و خسران چیزی بر آنها اضافه نمیکند!
اهانت
یکی از شیوههای جنگ نرم کفار این است که تمامی مخالفان خود را مسخره میکنند، به اعتقادات و خود آنها اهانت میکنند، آنها را به خاک و خون میکشند، سرمایهها، اموال و نوامیسشان را به غارت میبرند، اما کمترین انتقاد نسبت به خود را "اهانت" و مغایر با آزای اندیشه و بیان میدارند! و تاکتیک دیگر [به ویژه در مباحث نظری و اخلاقی] این است که بسیاری از مطالب را از آموزههای اسلام عزیز میگیرند و با ایجاد تغییراتی در جهت و نیز ادبیات، آن را به نام خود ثبت و منتشر میکنند!
"اهانت"، با انتقاد و رد کردن متفاوت است، چنان "انتقاد" با "دشمنی و فتنه" به این نام متفاوت است!
"اهانت"، به طور کلی مذموم است، حال خواه نسبت به افراد باشد، و یا اعتقادات آنها. لذا فرمود: «به خدایان کفار نیز اهانت نکنید و دشنام ندهید»، و البته از اصلیترین عللش این است که آنها به خدای حق اهانت خواهند کرد و خداوند متعال دوست ندارد حتی بندگان کافرش، به مرز دشمنی برسند و بیشتر گمراه شوند:
«وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (الأنعام، 108)
- (به خدایان) کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین برای هر امّتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان است؛ و آنها را از آنچه عمل میکردند، آگاه میسازد (و پاداش و کیفر میدهد).
●●●- بنابراین، چنین نیست که اگر کسی مطالعه و تفکر داشته باشد، حتماً به اعتقادات حق و درستی میرسد و مقابل سایر اعتقادات نیز یا میخندد و یا به فکر میرود! اعتقادات، هر چقدر هم باطل و بیمنطق باشند، جوک یا سیرک نیستند که کسی بخواهد بخندد؛ و شوخی و فیلم کُمدی نیز نیستند که کسی با خنده و تبسم از کنار آنها را بگذرد!
این اعتقادات متعصبانه فراماسونی است که نظامات سلطه را به بندگی کشانده و در دنیا جنگافروزی و جنایت میکنند – این اعتقاد به امپریالیسم، اومانیسم و سایر ایسمها است که سلطه، جنگ و ظلم اقتصادی را توجیه کرده و لازمه رشد میداند – این اعتقادات بوداییهای میانمار است که آنطور مسلمانان را کشته و به آتش کشیدند – این اعتقادات متعصبانه کلیسایی است که مسلمانان بوسنی را قتل عام کردند – این اعتقادات بسیار مرتجعانه و متعصبانه صهیونیسم است که فلسطین، غزه، لبنان، سوریه را به آتش و خون کشیده و سرزمینهای مسلمانان را غصب کرده است – این اعتقادات وهابیت انگلیسی است که سبب پیدایش گروهای تکفیری و تروریستی چون داعش میشود که زیر پرچم "لا إله الاّ الله"، جان، مال و نوامیس مسلمان را بر خود حلال میشمارند و آن جنایات هولناک را منطقه مرتکب میشوند و ... .
حال به چه چیز بخندیم و از کنار کدامشان با خنده بگذریم؟!
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان و انتشار.
پرسش:
به نقل از برتراند راسل: « اگر عقاید خود را با تفکر و مطالعه به دست بیاورید؛ کسی نمیتواند به آنها توهین کند. در برابر مخالفان عصبانی نمیشوید؛ یا میخندید یا به فکر فرو میروید؟»
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/belief/11311.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی اندیشه و مباحث نظری