پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
بدیهی است که تا امام علیه السلام و اهدافش را نشناسیم، به چنین اهدافی نخواهیم رسید و هر چه بیشتر بشناسیم، موفقتر خواهیم بود.
معرفت (شناخت)
معرفت (شناخت)، یک اصل مقدم است و اولویت دارد، اما همه چیز نیست! یعنی تا آدمی کسی یا چیزی را نشناسد، نسبت به آن هیچ موضعی ندارد؛ نه خوشش میآید، نه بدش میآید، نه به سویش میرود و نه از آن دور میگزیند؛ و این معرفت (شناخت)، با مطالعه [کسب علم] و تفکر و تعقل در دریافتهای علمی حاصل میگردد؛ چرا که «عقل، به نور علم میبیند». انسانی که عقل دارد، اما علم، اطلاع و آگاهی ندارد، مانند فرد بینایی است که در تاریکی کامل قرار گرفته است و انسانی که علم دارد، اما عقل ندارد؛ مانند فرد نابینا در نور آفتاب میباشد که هیچ شدت نوری، سبب دیدن او نمیگردد!
ایمان
اما، صرف معرفت (شناخت) که مقدمه و شرط لازم است، به هیچ وجهی کافی نیست؛ بلکه باید شناخت علمی و تصدیق عقلی، به قلب راه یابد تا فهم شود و سبب «باور و ایمان» گردد؛ چنان که میدانیم ابلیس لعین نیز خداوند سبحان را میشناخت و بلعم باعور به مقامات رسیده بود و سامریِ گوسالهساز، از عُرفای قوم حضرت موسی علیه السلام بود ... و تمامی مفسدان و جنایتکاران عالَم، به ظلم و فساد خود علم دارند!
محبّت و مودّت
پس از ایمان، نوبت به محبّت میرسد، یعنی «دوست داشتن» که کار دل (روح و جان) است.
انسان، نسبت به چیزهای بسیاری علم و آگاهی مییابد - حتی عقلش نیز حقایقی را تصدیق مینماید و حتی ممکن است نسبت به توحید و معاد و حقانیت اسلام و ... نیز ایمانی بیاورد، اما در نهایت به دنبال چیزی میرود که آن را دوست دارد؛ نه چیزی که آن را میشناسد؛ چرا که «مُحبّ، مایل به لقای محبوب است و دوست دارد که به محبوبش برسد»، حال خواه محبوبش دنیا باشد و یا خداوند سبحان!
محبّت (دوست داشتن)، با مطالعۀ کتاب و ... ایجاد نمیشود، بلکه با «توجه» ایجاد میشود؛ چنان که حضرت ابراهیم علیه السلام در پاسخ مشرکان فرمود: «من افول کنندگان را دوست ندارم، و وجه، توجه و جهتم را به سوی آفرینندۀ همه چیز قرار میدهم».
«قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ ... * إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (الأنعام، 76 تا 79)
- گفت غروب (افول) كنندگان را دوست ندارم ... * من روی (وجه و جهت) خود را به سوی كسی كردم كه آسمانها و زمين را آفريده؛ من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم.
*- آدمی، فطرتاً عاشق کمال و جمال آفریده شده است، پس توجه به کمال و جمال (نه فقط ظاهری)، این محبّت را ایجاد و تشدید مینماید. خداوند سبحان، کمال و جمالش را در کتاب خلقت و کتاب وحی، در منظر همگان قرار داد، تا عاشق او شوند؛ لذا توجه به «کمال و جمالِ» شخص امام، محبّت به او را ایجاد و تشدید مینماید.
*- توجه بعدی، باید به محبّت محبوب نسبت به خودمان باشد. آدمی نسبت به کسی که او را دوست دارد، محبّت پیدا میکند.
هر گاه بیشتر توجه نماییم که خداوند متعال، چقدر ما را دوست دارد و چگونه این محبّت خود را با رحمت، مغفرت، جود، کرم، لطف و عنایات خودش نشان میدهد، او را بیشتر دوست خواهیم داشت. به این ظهور و بروز محبت، «مودّت» میگویند.
بنابراین، هر چقدر بیشتر نسبت به محبّت امام علیه السلام به خودمان آگاهتر شویم و توجه نماییم، محبّت ما به او بیشتر و شدیدتر میگردد و هر چقدر بیشتر «مودّت» نشان دهیم، یعنی محبت خود را در گفتار و کردار آشکار سازیم، این محبّت تقویت میگردد.
استمرار ارتباط
محبّ و محبوب، باید با هم ارتباط مستمر داشته باشند؛ هر چه این ارتباط بیشتر باشد، محبّت و مودّت نیز بیشتر و شدیدتر میگردد.
ارتباط، گاهی ذهنی است، مانند تفکر و تعقل در امر ولایت و امامت و شخص امام - گاهی قلبی است، مانند: دوست داشتن، دلتنگی، شوق دیدار و انتظار - گاهی در گفتار برقرار میشود، مانند: زیارت همه روزه [حتی به حدّ یک سلام]، یا دعا برای محبوب، که سبب دعای بیشتر از سوی ایشان برای ما میگردد - گاهی در عمل ظاهر میشود، مانند تلاش برای خدمت به ایشان که در خدمت به مردم تجلی دارد، جهاد (تلاش دشمنستیز) در راه خدا (فی سبیل الله)، هر گونه تلاش برای فراهم ساختن مقدمات ظهور و قیام ایشان و ... که از خودسازی شروع میشود.
مبدأ و هدف خواستهها
مبدأ و هدف مؤمنان در هر امری، خداوند سبحان، جلب رضایت او و تقرب به اوست و امر به اطاعت و تبعیت از رسول الله و اهل عصمت علیهم السلام نیز به همین منظور میباشد.
«هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» (الحدید، 3)
- اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چيزى داناست.
برگزیدگان خداوند متعال (پیامبران و امامان علیهم السلام)، خود هدفی جز او ندارند و رسالت آنها نیز در دور کردن انسان از کفر و شرک و نزدیک نمودن (تقرب) به او میباشد؛ چنان که شعار اسلام و مسلمانی، «لا إله الّا الله» میباشد، یعنی نفی هر إلهی به غیر از او.
بنابراین، هر چه انسان بیشتر به خداوند متعال شناخت و ایمان یابد، بیشتر توجه کند، بیشتر در بندگی و اطاعت او بکوشد تا مقربتر گردد؛ بیشتر امامش را میشناسد و محبّت به او خدایی میشود و در راستای تحقق اهداف او گام برمی دارد.
کثرت جاذبههای دنیا
البته که دنیا زیباست، چرا که مخلوق خداوند جمیل و تجلیّ جمال اوست؛ نیاز و دوست داشتن مواهب دنیوی را نیز خودش برای ما و در وجود ما زینت داده است؛ چرا که لازمۀ زندگی دنیوی ما میباشد؛ اما متذکر گردیده که فریفتۀ دنیا نشوید، مواهب دنیوی، هدف غایی شما، إله و معبود شما نگردد و همیشه متوجه باشید که به سوی من بازمی گردید:
«زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» (آل عمران، 14)
- دوست داشتن خواستنیها[ى گوناگون] از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سيم و اسبهاى (مرکبهای) نشاندار و دامها و كشتزار[ها] براى مردم آراسته شده [ليكن] اين جمله مايه تمتع زندگى دنياست و [حال آنكه] فرجام نيكو نزد خداوند است.
نکته
خداوند سبحان، نه تنها ما را از دوست داشتن خواستنیها منع ننموده، بلکه میفرماید این محبت را خودم برای انسان زینت دادهام، چرا که لازمۀ زندگی او در دنیاست؛ بلکه ما را از وابستگی، تعلق، هدف غایی قرار دادن و بندگی مواهب دنیوی منع نموده است، چرا که هم دنیا فانی است، هم عمر انسان در این دنیا کوتاه است، هم چیزی از دنیا برای آدمی باقی نمیماند، و هم کمال انسان، در هدف گرفتن محبوب غایی، [الله جلّ جلاله] میباشد؛ لذا فرمود: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ - جنّ و انس را جز برای پرستش و بندگی (خودم) نیافریدم» (الذاریات، 56)؛ یعنی از هیچ راه دیگری به رشد و کمال مطلوب خود و قرب به من نمیرسند.
بنابراین، کسی که خداوند سبحان را میپرستد، وابستگیاش به اوست، او را هدف غایی گرفته و شدت محبّتش به اوست و هر چیزی را در راستای محبت او دوست میدارد؛ هرگز به زیباییها و زرق و برق دنیوی وابسته نمیشود، بلکه از آن استفادۀ بهینه مینماید.
«وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)
- و برخى از مردم، در برابر خدا همانندهايى [براى او] برمى گزينند و آنها را چون دوست داشتن خدا دوست مىدارند؛ ولى كسانى كه ايمان آوردهاند شدت محبّتشان (محبوب غایی آنها) خداوند است؛ كسانى كه [با برگزيدن محبوبهای جعلی، به خود و دیگران] ستم نمودهاند، اگر مىدانستند هنگامى كه عذاب را مشاهده كنند، تمام نيرو[ها] از آن خداست و خدا سخت كيفر است.
مشارکت و همافزایی - لطفاً این پرسش و پاسخ را در راستای «جهاد تبیین»، برای دوستان به اشتراک بگذارید؛ متشکر.
کلمات کلیدی:
اعتقادی امام مهدی