پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
در گذشته به مراتب بدتر بود، اما توجه، تشخیص و امکانات شناخت و درمان نبود و البته فضای مجازی و امکان اطلاعرسانی گسترده، تبلیغ و ضد تبلیغ و فرافکنی هم نبود.
یک - برخی در این گلهها حق دارند و بسیاری نیز مترصند تا در تمامی ضعفها، کاستیها، عیبها، ناهنجاریها، بیفکریها و تنبلیهای خود، دیگران را به قصور و تقصیر متهم کنند! اینان، خود را پاک، منزه و مبرا از هر غیب و نقصی (سبحان) میدانند و همگان را جاهل و ظالم میبینند و حتی گاه قصورها، تقصیرها و غفلتهای خود را متوجه خداوند سبحان میکنند و میگویند: «تو برای من چنین خواستی - یا چنین کردی و چنین نکردی»! چنان که ابلیس لعین، پس از نافرمانی و تمرد از روی تکبر و پس از ناکارآمدی توجیهات متکبرانهاش و صدور حکم اخراج از آن مقام ملکوتی، گفت: «رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي - پروردگارا! حال که تو مرا فریب دادی و گمراه کردی ...» (الحجر، 39)
دو - متأسفانه در جامعۀ ما نیز به تقلید از غرب، این فرهنگ نادرست القا شده که برای هر نوع قصور، تقصیر، بزه و بزهکاری، دیگران را مقصر بشمارند! به عنوان مثال: اگر جوانی معتاد شد، میگویند: «امکانات و تفریح نداشت» - اگر دختری فراری و فاسد شد، میگویند: «خشونت پدر و مادر سبب گردید» - اگر کسی دزدی کرد، میگویند: «فقر و بیکاری سبب شد و دولت مسئول است» - اگر عدهای اینطور بدحجاب و شرمآور در خیابانها چرخیدند، میگویند: «فرهنگ سازی، اطلاع رسانی و تبلیغ درستی از سوی علما و دولت انجام نپذیرفته است» و ... ! خلاصه در این ضدتبلیغ، همه مقصرند به غیر مقصر!
*- البته این توجیهات عوامفریبانه، اهداف سیاسی هم دارند! میخواهند القا کنند که اگر امریکا، انگلیس، فرانسه، اسرائیل و ...، مسلمان کُشی، بچه کُشی، ظلم و جنایت میکنند، مقصر اصلی خود مسلمانان میباشند!
در هر حال این توجیهات، برای پاک کردن و خوب جلوه دادن ظالمان، خلافکاران، بزهکاران، تنبلها ... و مقصر جلوه دادن تمام جامعۀ سالم میباشد!
سه - بیشتر مردمان جهان و نسلهای جدید در جهان، دچار مشکلات خانوادگی، تربیتی و محیطی میباشند و اختصاصی به یک ملت یا یک قشر از آن ندارد. بالاخره نه تنها بافت و سطح فرهنگ خانوادگی - معلمان و مربیان مدرسه که وظیفۀ «آموزش و پرورش» با هم را بر عهده دارند - محیط زندگی، که حتی خیابان با خیابان متفاوت است - شرایط اقتصادی و ...، همه در تعلیم و تربیت مؤثر میباشند، بلکه هر فرد و جامعهای، وارث موفقیتها و شکستهای گذشتگان و تاریخ خود میباشد.
*- اگر پادشاهان ما، به ظلم به ملت خود و خوشگذرانی نمیپرداختند، امروزه ایران از امریکا و کشورهای اروپایی نیز غنیتر و پیشرفتهتر بود - اگر پادشان و حکومتها در دوران قاجار و پهلوی، نزدیک به دو سوم از خاک این کشور را به بیگانگان نمیبخشیدند، امروزه کل منطقۀ قفقاز با ثروتهایش، کوههای آرارات و بخش بزرگی از خاک ترکیه، اروند و اطرافش، بخرین و بخشی از خاک افغانستان، متعلق به ایران بود، مردمانش ایرانی بودند و این ثروت عظیم، به نسل امروز میرسید - و اگر نوکر و وابسته به بیگانگان نبودند، کشور ما چند قرن به استعمار در نمیآمد و ثروتهایش چپاول نمیشد و ... .
●- اما، از تاریخ گذشتگان دور و نزدیک، باید درس و عبرت گرفت تا تکرار نشود؛ نباید ضعفها و کاستیها را شناخت و برطرف نمود؛ نه این که سبب افسردگی، ناامیدی، شکستهای بیشتر شود و مستمسکی توجیهی برای کوتاهیهای فرد و جامعه در امروز و فردا شود.
جهار - به رغم تأثیر فراوان ابتلائات موروثی (ژنتیکی)، پدر و مادر، محیط آموزشی، محیط کاری، محیط اجتماعی، دوستان دور و نزدیک، امکانات و لوازم رشد و ...؛ هیچ چیزی بر عقل، قلب، اختیار و انتخاب انسان غلبه ندارد، لذا علّت تامّه نمیباشد.
هنگام بعثت انبیای الهی و به ویژه حضر محمد صلوات الله علیه و آله، اکثریت قریب به اتفاق مردم، جاهل، ظالم، کافر، مشرک و فاسد بودند؛ اما به امّتهایی موفق، مؤمن، متقی، مجاهد و پیشرفته مبدل شدند؛ چنان که امروزه در هر سال، هزاران نفر در امریکا و کشورهای اروپایی، با آن انحطاط فرهنگی و معضلات شدید اقتصادی، به اسلام و قرآن مجید میگروند - و یا انقلاب اسلامی مردم ایران، آن هم در آن دوران و وضعیت ایران نابسامان ایران و جهان، خود بهترین نمونه میباشد.
پنج - حال فرض شود که پدر و مادر، گذشتگان و یا عوامل محیطی، مسبب اصلی ظلمها، عقبافتادگیها و حتی به قول شما اختلالات روحی و روانی بودهاند؛ خب، چه باید کرد؟! آیا میتوان گذشتگان را از قبرها بیرون کشید و تربیت و یا مجازات نمود؟! آیا باید به جای قدر دانی و تشکر از تمامی زحمات والدین و انجام هر حرکت مثبتی، مرتب به پدر و مادر سرکوفت زد که شما مقصر بودید؟! یا باید به خاطر نقصانها و انحرافات محیطی، با ناامیدی و افسردگی کامل، به سوی انحراف و هلاکت گام برداشت؟!
*- پس، باید عقل، شعور، علم، بصیرت و قوای ارزشمند اختیار و انتخاب را به کار گرفت، و با توکل به ربّ العالمین و امید قاطع به رحمت واسعۀ او، و با دیدن امکانات فراوان موجود و شرایط بسیار مثبت، عزم خود را جزم نمود و با همّت والا، به سوی رشد، اصلاح و پیشرفت گام برداشت.
«وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» (العنکبوت، 69)
- و آنها كه در راه ما (با خلوص نيت) جهاد (تلاش دشمنستیز) كنند، قطعاَ هدايتشان مینماییم و خداوند با نيكوكاران است.
تکلیف
خداوند سبحان، علیم و حکیم، هیچ کسی را بیش از آن چه به او داده و آن چه در توانش هست، مکلف و موظف ننموده است:
«... لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا مَا آتَاهَا سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا» (الطلاق، 7)
- ... خدا هيچ كس را جز [به قدر] آنچه به او داده است تكليف نمىكند؛ خدا به زودى پس از دشوارى آسانى فراهم مىكند.
«لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ ...» (البقره، 286)
- خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايى اش تكليف نمى كند؛ آنچه (از خوبى) به دست آورده به سود او، و آنچه (از بدى) به دست آورده به زيان اوست ... .
پس، او میداند که به بندگانش چه داده؟ ظرفیت و توان آنها چقدر است؟ در چه اموری اختیار داشته و در چه اموری نداشته؟ چگونه از نعمات الهی بهره برده و یا آنها را ضایع نموده است؟ تا چه میزان مقصر خودش است و تا چه میزان نیست؟ تا چه اندازه میتوانسته و مکلف بوده که خودش و محیطش را تغییر دهد و تا چه اندازه نمیتوانسته مؤثر باشد؟ کدام تکالیف مبتنی بر دادهها و توانها برعهدۀ او بوده و انجام داده یا نداده، و کدام تکالیف بر عهدۀ او نبوده است و ... . بنابراین، جای هیچ توجیهی برای غفلتها، تنبلیها و تقصیرها باقی نمیماند.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال به دوستان توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
- فرض کنید که فردی در خانواده و محیطی پرورش یافته که در ترتبیت او کوتاهی یا ظلم کردهاند تا جایی که مبتلا به اختلالهای روحی و ورانی نیز شده است! اکنون که متوجه شده، در مقابل وظایف گذشته و نسبت به آنان چه کند؟! چرا در گذشته آدمها با این مشکلات کمتر رو به رو بودهاند و در زمان حال این اختلالات افزایش یافته است؟
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/shortanswer/12576.html
کلمات کلیدی:
گوناگون