پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
پرسش:
چرا عالِمِ بیعمل داریم؟!
پاسخ آیت الله جوادی آملی:
ببینید در آن بحثهایی که چرا ما عالم بی عمل داریم، ممکن است کسی عالماً عامداً معصیت کندـ در بحثهای سال گذشته مشخص شد، همان طور که در دستگاه بیرون ما، چشم و گوش متولّی ادراک هستند، کاری از چشم و گوش ساخته نیست، فقط میفهمد. یک دست و پا داریم که آنها نمیفهمند؛ ولی کار میکنند. انسان یک چشم و گوش دارد که میفهمد، یک دست و پا دارد که میدوند، نه چشم و گوش کار میکند، نه دست و پا میفهمد، آن میبیند و راهنمایی میکند، دست و پا حرکت میکند. اگر چشم و گوش کسی سالم باشد، دست و پای او سالم باشد، مار و عقرب را میبیند، یک؛ با این دست و پا فرار کرده و خودش را نجات میدهد، دو؛ اما اگر چشم و گوش کسی سالم باشد؛ ولی دست و پای او فلج باشد، او مار و عقرب را میبیند؛ ولی نمیتواند حرکت کند، چون چشم که فرار نمیکند، گوش که فرار نمیکند، همان جا مینشیند و مسموم میشود.
اینکه عالم بی عمل ما داریم، در عین حال که ﴿قُل لِلمُومِنِین - به مؤمنین بگو﴾ را میخواند و سخنرانی میکند و مقاله مینویسد، باز نامحرم را نگاه میکند، برای اینکه عقل نظری او، متولّی اندیشه او، مسئول درک و علم او، سالم است، او خوب میفهمد، خوب سخنرانی میکند، خوب آیه میفهمد؛ اما آن بخشی که مربوط به عزم است و باید کار کند، فلج است، آن عقل عملی است که «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحمَان وَ اکتُسِبَ به الجنان»؛ [عقل چیزی است که با آن خداوند رحمان بندگی میشود و بهشت به دست میآید / الاصول من الکافی، الشیخ الکلینی، ج۱، ص۱۱] - حالا شما مدام آیه بخوان، او خودش آیه را درس گفته، مدام روایت بخوان، او خودش روایت نوشته؛ مگر عقل نظری عمل میکند، مگر علم عمل میکند، علم پنجاه درصد و چراغ است، مگر چراغ عمل میکند، مگر چشم کار میکند، مگر گوش کار میکند، این دست و پاست که فلج است!
ما عقلی داریم که استدلال میکند که کار حوزه و دانشگاه است، عقلی داریم که «اَلعَقلُ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحمَن وَ اکتُسِبَ بِهِ الجَنَانُ» که کار حسینیه و مسجد است، این فلج است. اینکه فلج باشد شما چه میخواهید بگویید، اینها که معتاد هستند مشکل آنها چیست؟ نمیدانند؟! اینکه هر شب با یک تکه کارتن در جدول دارد میخوابد، او بیش از همه و پیش از همه، از خطر اعتیاد باخبر است، شما با چه نصیحتی میخواهید بکنید؟ بگویی عاقبت آن بد است، او همه خطرات و ضرر سموم را میداند؛ اما آن جایی که باید تصمیم بگیرد فلج است.
پس ما یک عزم، اراده، طلب، نیت و اخلاص داریم که مسئول همه اینها عقل عملی است، این فلج است. یک جزم داریم، یک تصور داریم، یک تصدیق داریم، یک برهان داریم، یک یقین داریم که مربوط به بخش اندیشه هستند و مسئول اینها عقل نظری است.
عقل نظری و بخش اندیشه او مشکل ندارد، این عالم بی عمل که یا رومیزی میگیرد و یا زیرمیزی، آن اراده او فلج است، مثل کسی که دست او فلج است، ویلچری است، شما چه میخواهید به او بگویید، شما به او دوربین بدهی، تلسکوپ بدهی، میکروسکوپ بدهی، عینک بدهی، او مار و عقرب را دارد میبیند، او احتیاج به عینک ندارد، او احتیاج به دوربین ندارد، احتیاج به ذره بین ندارد، کاملاً میبیند؛ اما چشم فرار نمیکند، بلکه دست و پا فرار میکند و دست و پای او فلج است.
اخلاق برای این است که نگذارد این دست و پا فلج بشود. عالم بی عمل، مشکل علمی ندارد، این فلج بودن مربوط به آن «اَلعَقلُ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحمَنُ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجَنَانُ» است. اینکه میبینید ما اینها را میبوسیم بالای سر میگذاریم، برای اینکه اینها برای ما تحلیل کردند، گفتند شما یک چشم و گوش دارید که به درد حوزه و دانشگاه میخورد، یک «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحمَن» داری که او را باید دریابی، به درد حسینیه و مسجد میخورد، او را باید دریابید.
بنابراین علم یک طرف قضیه است، شما مدام علم، مدام علم، مثل اینکه عینک روی عینک، دوربین روی دوربین، تلسکوپ روی تلسکوپ، میکروسکوپ روی میکروسکوپ قرار بدهید، این شخص مشکل دید ندارد، شما دارید نصیحت میکنید، سخنرانی میکنید؛ آنکه فلج است او را درمان کنید.
فرمود: ما اینها را هدایت کردیم، این هدایت دومی که فرمود: ﴿أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللّهُ﴾؛ یعنی گرایش دادیم، میل دادیم، قلباً اینها را به این سمت سوق دادیم، اینها مشتاقانه به طرف حسینیه میروند، مشتاقانه به طرف این زینبیه زنجان میروند، این عزاداری و جلال و شکوه را با اشتیاق دارند اداره میکنند، این شوق است، این شوق، کار عقل عملی است. ما تا نفهمیم در درون ما مسئول کیست، متولّی کیست، رهبر کیست، و اندیشمند کیست و عزم و اراده و مرید کیست؛ هرگز به فکر اصلاح نیستیم که ـ انشاءالله ـ خدا همه ما را هدایت کند.
(درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات ۱۷ تا ۲۰ سوره زمر")
کلمات کلیدی:
در محضر استاد