پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): از راه اظهار علاقه و احترام به دین وارد شدهاند تا هم دین را بکوبند و هم حکومت را قبضه کنند!
●-این ادعا، فقط یک شعار پوچ و میمنطق میباشد که قدمتش به هزاران سال پیش میرسد؛ و البته در هر برههای که رویکرد مردمان به دین الهی بیشتر شد، صاحبان "زر و زرو و تزویر" که نام خود را "اهل سیاست" گذاشتهاند، بیشتر در شیپور آن دمیدند و بر طبلش کوفتند!
●- ادعای «جدایی دین از سیاست»، یعنی [العیاذ بالله]، این امور به خدا ربطی ندارد، او نمیداند و کسانی که اعتقادی ندارد، بهتر میدانند که چه کنند!
●- دین یعنی چه و سیاست یعنی چه؟ دیانت یعنی چه و اهل دیانت کیانند و سیاست یعنی چه و اهل آن کدامند؟! آیا الزاماً باید دیندار به دور از سیاست باشد و سیاستمدار نیز بیدین باشد؟!
●- "دین"، راه و روش زندگی است که بر اساس "جهانبینی" ترسیم و تدوین میگردد؛ لذا هیچ کسی در این عالم، "بیدین محض" نیست، حال خواه سیاستمدار باشد یا فرد عادی.
خداوند متعال در قرآن کریم به پیامبرش صلوات الله علیه و آله فرمود که به کفار بگو: «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ – دین شما برای خودتان و دین من برای خودم / الکافرون، 6»؛ یعنی کفار نیز بر اساس جهانبینی و گرایشات خود، "دین" دارند. بودیسم، هندوئیسم، مارکسیسم، ماکیاولیسم، اگزیستانسیالیسم، فرویدیسم، فمنیسم، لیبرالیسم ... و تمامی مکاتب و "ایسم"ها، نوعی دین هستند و متناسب با دین خود، سیاست دارند.
در میان ادیان، "دین حق"، آن دینی است که خداوند علیم و حکیم برای انسان ترسیم، تبیین و ابلاغ نموده است و فرموده: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ – همانا دین نزد خدا، [فقط] اسلام است / آل عمران، 19»، چنان که نام تمامی ادیان الهی، نزد خداوند متعال، "اسلام" است. چنان که حضرت نوح علیه السلام نیز فرمود: «وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ – من امر شدهام که از مسلمانان [تسلیم شدگان به حق] باشم / یونس علیه السلام، 72».
●- "سیاست"، به معنای تدبیر جهت ادارهی امور شخصی و اجتماعی میباشد. معنای سیاست و اخلاق آنقدر نزدیک است که در گذشته مباحث اخلاقی نیز تحت عنوان "السیاسات" تدریس میشد؛ اما فرقش این است که "اخلاق" یعنی "موضعگیری"، و "سیاست" یعنی "تدبیر جهت تحقق مواضع در اجرا".
"سیاست"، در فلسفهی ارسطویی نیز به همین معنای "تدبیر برای امور شهری و شهروندی (جامعه)" آمده است و از پس نیز هر معنایی که برای سیاست تعریف کردهاند، زیر مجموعهی همان تعریف ارسطویی میباشد.
دیانت و سیاست:
بنابراین، "دیانتِ" هر شخص و جامعهای، عین اخلاق و سیاست آنها میباشد و "سیاست" هر شخص و جامعهای، عین دیانت و اخلاق آنها میباشد و اینها از هم قابل تجزیه نمیباشند.
به عنوان مثال: کسی که معقتد به خدا و معاد است، کسی که تسلیم امر خداوند متعال است و شوق لقای او را دارد و از قهر و عذاب او نیز میترسد، اخلاقش (موضعاش) در برابر یک لیوان آب برای نوشیدن، این است که هم تمیز و پاک باشد و هم مال دیگران و مال حرام نباشد؛ لذا سیاست او نیز همان تدبیر برای به دست آوردن و نوشیدن یک لیوان آب حلال میباشد. دیانت، اخلاق و سیاست یک جامعه نیز همینگونه است.
اما، کسی که اعتقادی به توحید و معاد ندارد - به جای خداوند سبحان، تسلیم و بندهی هوای نفس خودش و دیگران میباشد - غایت اهداف او، همین چند روز و چند سالی است که به شکل آدم در دنیا زندگی میکند و ...؛ هیچ الزامی ندارد که به حدود و ثغور و بالتبع "بایدها و نبایدها"ی عقلی، فطری، وحیانی، وجدانی، اخلاقی و الهی، مقید و پایبند باشد.
سیاست در اسلام
دین خدا، برای اصلاح و اکمال مواضع [اخلاق] بشر میباشد، حال خواه اتخاذ موضع در برابر توحید و معاد باشد، و یا در برابر پدر و مادر و خویشان، و یا در تعاملات اجتماعی، یا اقتصاد و یا در برابر "ولایت – حکومت – امامت – ادارهی امور جامعه – دوست – دشمن و ...". پس، بدیهی است که برای تحقق این مواضع (اخلاقیات)، تدبیر و سیاست نیز دارد؛ باید و نباید دارد؛ حدود و ثغور دارد.
●- آیا در برابر ادعای الوهیت و ربوبیتِ فرعون و فرعونهای زمان که فریاد میزدند و میزنند: «يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي – اى بزرگان قوم! من جز خويشتن براى شما إلهی نمىشناسم / القصص، 38» و «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى – من رب (صاحب اختیار و تربیت کنندهی امور) برتر شما هستم [ابر قدرتم]»؛ شعار و فریاد: "الله اکبر" و "لا إلهَ الاّ الله"، یک شعار مبتنی بر حقیقت و یک شعار سیاسی نیست؟!
●- آیا «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا – آنان که گفتند: پروردگار ما الله است و سپس [در این موضع] استقامت نیز نمودند / فصلت، 30»، ضمن آن که یک مبحث اعتقادی در توحید میباشد، سیاسی نیست؟! در برابر چه "استقامت" نمودند؟!
●- آیا دین و اعتقادات، در «فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا - پس هر كس به طاغوت كفر ورزد و به خدا ايمان آورد به يقين به دستاويزى استوار كه آن را گسستن نيست چنگ زده است / البقره، 256»، تعریف نشده است؛ آیا ایمان به الله جلّ جلاله و کفر به طاغوت، یک امر سیاسی نیست؟!
دین به دور از سیاست
آیا هیچ دین [حق یا باطلی] وجود دارد که سیاستی را تبیین و یا ایجاب نکرده باشد؟!
آیا "فراماسون" یک نوع دین نیست و جدای از سیاست است، و یا اساساً هدفش حکومت شیطان بر دنیا و کارش سیاست است؟! چرا اغلب حکام جهان، فراماسون هستند؟!
آیا "صهیونیسم"، که جز سیاست و حکومت، هدف و کاری ندارد، دین نیست؟!
آیا "لیبرالیسم"، به سردمداری امریکا، که این همه برای مردم قانون و باید و نباید وضع میکند و قوانین خود را به "مهر و قهر"، به "وعده و وعید"، به قدرت "جنگ نرم" و حتی کشتار و تحریم و ...، به مردمان تحمیل مینماید، دین نیست؟!
آیا "اسلام عزیز"، سراسر سیاست نیست؟!
آیا مسلمانان مشغول نماز و روزه و حج شوند و زیر چکمههای سردمداران نظام سلطه، لِه شوند و ادعای دینداری نیز بنمایند؟! کدام دین؟! دین چیست و سیاست کدام است؟!
خوشبینی و بدبینی:
اگر دینداران، معتقدان به توحید و معاد، اهل تقوا و بصیرت، اهل اخلاص، علم و عمل، ادارهی امور جامعه را بر عهده گیرند، اما ضمن موفقیتها، نواقص یا کم و کاستهایی نیز داشته باشند، مردم نسبت به دین بدبین میشوند؟ یا اگر ببینند دین آنها، هیچ هدف و برنامهای برای ادارهی امور جامعه ندارد، ذلت و بردگی برای سیاسیون را دیکته و تحمیل میکند و میگوید: شما را با سیاست و تدبیر امورتان چه کار، بروید نمازتان را بخوانید و یا یکشنبهها به کلیسا روید و اگر زورمداران فاسد، به این طرف صورت شما سیلی زدند، آن طرفش را بیاورید تا یکی دیگر نیز بزنند! اگر مالتان را خواستند، خودتان جانتان را پیش کِش نمایید و اگر جانتان را خواستند، نوامیس خود را نیز تقدیم نمایید! آیا این یعنی دین و اخلاق؟ آیا این سیاست خوب است؟!
این دو موضع، هر دو "سیاست" هستند، اما با کدامشان مردم نسبت به دین خدا بدبین میشوند؟! ●- البته اگر بیدینانِ منافق صفت، به جمع دینداران نفوذ کردند و فساد و تباهی به راه انداختند، نباید به حساب دین و دینداران گذاشته شود؛ مردم باید بصیر باشند و فرق امیرالمؤمنین علیه السلام و معاویه لعنة الله علیه، یا "حزب الله" و "خوارج" زمانِ خود را بدانند و آنها را بشناسند.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
میگویند: باید حکومت را به اهل سیاست سپرد و نه به اهل دیانت؛ تا مردم با دیدن مشکلات و کاستیهای حکومتی، نسبت به دین بدبین نشوند؟!
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10157.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
سیاسی