اگر دستاورد انقلاب را موشک و نانو و ... بدانیم، بدون انقلاب نیز قابل حصول بود؛ پس ما دقیقاً از چه دستاوردی، با تحمل این همه زحمت و مشقت دفاع میکنیم؟ (اصفهان)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): هیچگاه نام انقلاب را بدون پسوند "اسلامی" نیاوریم. چیزی که در دنیا زیاد رخ داده، انقلاب است، اما هیچ کدام اسلامی نبودهاند. بهتر است بپرسیم: مگر دستاورد انقلاب اسلامی چیست که نظام سلطه با آن دشمنی شدید و ذاتی دارد و این همه مشقت را بر ما تحمیل کرده و میکند؟!
اگر دستاوردهای علمی و صنعتی شمرده نشود، میگویند: «پس چه رشدی صورت گرفته است؟» و اگر شمرده شوند، میگویند: «اینها چه ربطی به انقلاب دارد و بدون انقلاب نیز میتوانستیم به این مراحل برسیم!» و البته پرسش شما بسیار مهم و قابل توجه و طرح است، چرا که به یقین، برای موشک و نانو انقلاب ننمودهایم.
الف – این که میگویند: «اگر انقلاب نمیشد و نظام جمهوری اسلامی ایرن استقرار نمییافت نیز این دستاوردها حاصل میشد!» یک دروغ محض و آشکار میباشد؛ چرا که علوم هستهای، نانو، هوا – فضا، کشاورزی، پزشکی، داروسازی، صنایع نظامی و ... را ما کشف ننمودهایم، بلکه دهها سال قبل کشف شده بودند و به بسیاری از آنها، از امریکا و اروپا گرفته تا پاکستان و هندوستان، دست یافته بودند؛ اما ما محروم و مستضعف مانده بودیم و اجازهی ورود و دسترسی نداشتیم، چون مستعمره و مستضعف (ضعیف نگاه داشته شده) بودیم؛ وگرنه ما نیز به موازات آنان در علم و تکنولوژی پیشرفت مینمودیم. گفته میشود که تکنولوژی روز (مثل ماشین بخار و ...) ده سال قبل از ژاپن وارد ایران شد!
پس، اگر امروزه ایران عقب افتاده در گذشته، به لحاظ تولید علم، در جمع 15 کشور برتر دنیا قرار گرفته است – و در برخی سنوات، به لحاظ سرعت تولید علم، رتبهی اول جهانی را کسب نموده است - اگر ایران در تولید علم نانو، به رتبهی چهارم جهانی رسیده است – اگر در برخی از علوم و صنایع، جزو 5 کشور یا ده کشوری که از آن علم و تکنولوژی برخورداند قرار گرفته است – اگر صنایعی دارد که فقط امریکا و دو سه کشور در جهان تولید کنندهی آن هستند و ...؛ همه از برکت همین انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران و استقلال کشور میباشد.
ب – همه ساله، هر دولتی، گزارش میدهد که به چند صد روستا آبرسانی شد و چند صد روستا از برق، گاز و جاده برخوردار شدند و البته هنوز هم دهها شهر و صدها روستای دیگر، با محرومیتهای گوناگون، از آب آشامیدنی، برق و گاز گرفته تا بیمارستان و مدرسه و ... مواجه میباشند! بدیهی است که نه تنها این شهرها و روستاها، پس از انقلاب به وجود نیامدهاند، بلکه بسیاری از روستاها به دلیل مهاجرت ساکنان به شهرها تخلیه شده است؛ بنابراین، تمامی این کاستیها، مربوط به قبل از انقلاب میباشد و اگر انقلاب نمیشد، این خدمات و رشد، هم چنان صورت نمیپذیرفت.
انقلاب اسلامی به ما چه داد؟!
اما، به رغم این همه پیشرفت و رشد و نیز تبدیل یک کشور وابسته و مستعمره، به یک کشور مستقل، بدیهی است که ما برای آب، برق، گاز، نانو، علوم هستهای و ... انقلاب ننمودهایم و به قول شما و همانگونه که مشهود است، با تحمل مشقات فراوان، حتی تحمل جنگ، ترور، فتنه و تحریم، ایستادگی ننمودهایم. لذا باید به اهمّ آن چه که دستاوردهای اصلی انقلاب اسلامی بوده، بیشتر دقت نماییم.
انقلاب اسلامی
"انقلاب"، یک کودتا، شورش مردمی در یک منطقه و حتی یک حرکت و تغییر نیست؛ بلکه یک "قیام عمومی" است که با هدف و اهدافی مشخص صورت میپذیرد و همه چیز را زیر و رو [منقلب] مینماید.
هر انقلابی، نامی دارد که بیانگر هدف و جهت انقلاب، مبتنی بر خواست مردم میباشد، مانند: انقلاب کبیر فرانسه – انقلاب فیلیپین علیه اسپانیا، برای به دست آوردن استقلال - انقلاب کوبا به رهبری فیدل کاسترو – انقلاب روسیه ضد امپراتوری [انقلاب کبیر روسیه] – انقلاب هند علیه استعمار انگلیس به رهبری گاندی و ... .
نام انقلابی که در ایران صورت گرفت و هم چنان ادامه دارد، «انقلاب اسلامی» میباشد، یعنی مردم برای "اسلام" قیام نموده و انقلاب کردند - رژیم چندهزار سالهی پادشاهی را ساقط کردند، و "نظام جمهوری اسلامی ایران" را جایگزین و مستقر نمودند و هم چنان خواهان پیاده شدن اسلام، در تمامی شئون زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود میباشند.
توحید:
اولین دستاورد انقلاب اسلامی، "توحید" بود، چرا که ریشه، اصل، اول و آخر اسلام، همان دعوت به "توحید" میباشد.
شاید گمان شود که این یک بحث "نظری" است و گفته شود که اسلام در کشور ما و میان ملت ما، سابقهی 1400 ساله دارد و اساساً اگر مسلمان نبودیم، "انقلاب اسلامی" نمینمودیم!
اما، حقیقت این است که ما به دنبال "توحید عملی" بودیم، نه مباحث توحید نظری و استدلالهایی که به صورت تئوری در کتابها آمده است، این که انقلاب نمیخواهد!
●- بله، ما مسلمان بودیم، نماز میخواندیم و روزه میگرفتیم و در تاسوعا و عاشورا، عزادری نیز مینمودیم؛ اما در عمل، "مشرک" بودیم!
حال ممکن است سؤال شود که «مگر میشود، مسلمان مشرک نیز باشد»، پاسخ این است که نه فقط مسلمان، بلکه حتی ممکن است "مؤمن" نیز [چه به لحاظ نظری و چه عملی] مشرک گردد، چنان که فرمود: «وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ – بیشترشان ایمان نمیآورند، مگر این که [در عین حال]، شرک میورزند [مشرکند]! / یوسف علیه السلام، 106».
شرک ما:
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: «چگونه ممکن است که کسی هم مؤمن باشد و هم شرک بورزد؟!»، امام کمترین حد آن را چنین بیان نمودند: «همین که میگویید: اگر فلانی نبود، من هلاک شده بودم، شرک است»! پرسیدند: «پس چه بگوییم؟»، فرمودند (مضمون): «بگویید: اگر خدا او را نمیفرستاد، یا سبب قرار نمیداد، یا به وسیلهی او نجاتم نمیداد، هلاک میشدم»!
●- البته، کار ما، پس از قرنها حکومت سلطنتی و نیز قرنها استعمار، از این حرفها گذشته بود! ما نماز میخواندیم و روزه میگرفتیم و "جاوید شاه" نیز میگفتیم و برای سلامتیِ یک سلطان جائر، ظالم، فاسد و فاسق، دعا هم مینمودیم! یعنی صفت ابدیت که خاص خداوند متعال است را به این شاه مفلوک نسبت میدادیم و برای بقا و قدرت دشمن اسلام و مسلمین، به درگاه ربوبی دعا مینمودیم!
شاه خود را "خداوندگار" میخواند و ما نیز قبول کرده بودیم. شاه مانند فرعون، فریاد برمی آورد: «يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي - اى بزرگان قوم! من جز خويشتن براى شما خدايى نمىشناسم / القصص، 38» و «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَی – من برترین پروردگار [صاحب اختیار و تربیت کنندهی امور] شما هستم / النّازعات، 24»؛ و نه تنها درباریان و بزرگان قوم، نه تنها اساتید دانشگاهها و ...، بلکه تمامی مردم، این دعوی مشرکانه را پذیرفته بودند!
تازه شاه، فرعون و بت کوچک بود و بت بزرگ و فرعون جهانی، سران نظام سلطه به رهبری امریکا بودند که همچنان مدعی ابر قدرتی، الوهیت و ربوبیت جهانی را دارند!
●- خداوند متعال، در قلبهای ما، انقلابی علیه خدایان دروغین، با رویکرد توحیدی ایجاد نمود، لذا انقلاب اسلامی، با شعار "الله اکبر – لا إله الاّ الله" شروع شد و هم چنان ادامه دارد.
شهید راه وطن نداریم:
پس ما، برای خالصی از بندگی فراعنه و برای توحید و موحد بودن انقلاب کردیم. ریشه، صدر، ساقه و میوهی "انقلاب اسلامی" همین است و تمامی دستاوردهای دیگر نیز محصول همین دستاورد میباشد.
دشمنیِ بت کوچک و بچه فرعون (شاه) و نیز فرعون و بت بزرگ (نظام سلطه به رهبری امریکا)، با ما که در کشتار مردم انقلابی، ایجاد جنگ داخلی، تحمیل جنگ هشت سالهی خارجی، ترور بسیاری از بزرگان و دانشمندان دینی و دانشگاهی، ترور مردم عادی برای ایجاد رعب و وحشت عمومی، فتنههای گوناگون و بالاخره تحریم، رخ نموده و مینماید، به خاطر همین رویکرد توحیدی و نفی الوهیت و ربوبیت نظام سلطه میباشد، نه به خاطر نانو و یا حتی علوم هستهای.
●- تمامی مجاهدتها، "فی سبیل الله" بوده است و این همه شهیدی که از ابتدای آغاز قیام مردمی تا کنون دادهایم، برای "لا إله الاّ الله" و "رَبُّنَا اللَّهُ" بوده است، و به دروغ میگویند: «شهید راه وطن»، تا صبغهی توحیدی و اسلامی را از مجاهدتهای مردم بگیرند. "شهید راه وطن"، هیچ معنایی ندارد. ممکن است "راه وطن"، کشته داشته باشد، اما قطعاً "شهید" ندارد.
ولایت:
وقتی به توحید روی آوردیم، فریاد "لا إله الاّ الله" برآوردیم و گفتیم ربّ ما الله جلّ جلاله است و نه شاه یا امریکا و انگلیس و صهیونیسم بین الملل، خداوند سبحان، ما را از نعمت "ولایت الهی" برخوردار گردانید.
دقت کنیم که خداوند متعال، خالق، مالک، رب و رازق هر چه هست و تمامی آدمیان میباشد، اما در خصوص "ولایت = سرپرستیِ توأم با دوستی"، میفرماید که من فقط ولایت بندگان مؤمنم را میپذیرم و بقیه زیر مجموعه، مطیع و عبد "ولایت طواغیت" میگردند که سرپرستی میکنند، اما نه تنها آنان را دوست ندارند، بلکه به شدت دشمن میدارند!
«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (البقره، 257)
ترجمه: خداوند دوست و سرپرست كسانى است كه ايمان آوردهاند، آنها را از تاريكىها (ى جهل و كفر و فسق) به سوى نور (علم و ايمان و تقوا) بيرون مى برد، و كسانى كه كفر ورزيدند سرپرستان آنها طغيانگرانند كه آنها را از نور (هدايت) به سوى تاريكى ها (ى گمراهى) بيرون مىبرند آنها اهل آتشند كه در آنجا جاودانند.
دشمنی شناسی:
حاصل ولایتمداری، بصیرت افزایی و "دشمنشناسی" میباشد، چرا که آن سوی "تولا" حتماً "تبرا"ست. آدمی به هر سو که برود، از نقطه و جناح مقابل آن دور میشود. اگر به طرف طاغوت برود، از خدا دور میگردد، اگر به سوی اسلام معاویهای، یزیدی و امریکایی برود، از اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله دور میشود و ... .
"تبرا = دوری جستن" نیز بدون "دشمنشناسی"، میسر و محقق نمیگردد. ذلیل است آن کشور و ملتی که دشمن اصلی و بالتبع دشمنان داخلی و خارجیاش را نشناسد - حق و باطل را تشخیص ندهد - مفید و مضر به حال خود را نداند!
دستاوردهای دیگر:
وحدت، عزت، استقلال، آزادی، نیروی مقاومت، انگیزهی مجاهدت و دشمن ستیزی، مساعد نمودن زمینههای رشد و شکوفایی استعدادها و سایر دستاوردها و...، همه محصول همین "توحید و اسلام ولایی" میباشد، که شرح آن از فرصت این مختصر خارج است.
آری، ما برای همین دستاوردها انقلاب نمودیم و به دست آوردیم، و برای حفظ و نیز ارتقای همین ارزشها و نعمات ایستادگی نموده و مینماییم.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
اگر دستاورد انقلاب را موشک و نانو و ... بدانیم، بدون انقلاب نیز قابل حصول بود؛ پس ما دقیقاً از چه دستاوردی، با تحمل این همه زحمت و مشقت دفاع میکنیم؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10158.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 1954
- 16 بهمن 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی