سی درس اخلاق از قرآن مجید – بخش چهارم: جلسات 16 تا 20 / کوتاه و مفید، جهت آموزش به خود، خانواده، دوستان، شاگردان ... و منبعی برای دانشپژوهان و محققان
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
به خود یادآوری کنیم که "اخلاق"، یعنی "موضعگیری" انسان در برابر هر چیزی یا هر امری؛ از خداوند سبحان و معاد گرفته، تا حتی نوشیدن یک جرعه آب. یکی رعایت دارد که سالم، تمیز و حلال باشد، یکی ندارد. پس بکوشیم که به "اخلاق الهی" که تعلیم نموده متخلق شویم.
درس شانزدهم:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» (الحجرات، 10)
مؤمنان برادر يكديگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتى دهيد و تقواى الهى پيشه كنيد، باشد كه مشمول رحمت او شويد!
●- صلح، سازش و آشتی دادن، هنگامی است که اختلاف، کدورت، قهر یا دعوایی رخ داده باشد؛ و خطاب نمودن به مؤمنان در امر سازش دادن بین برادران ایمانی (که به مجموع خواهران و برادران، همان برادران گفته میشود)؛ حاکی از آن است که بین آنها نیز چنین اختلافاتی رخ میدهد؛ چرا هیچ کدام در برابر نادانی، هوای نفس و منیّت، عصمت ندارند و از وساوس شیاطین جنّ و انس، فتنهگران و اختلاف افکنان، در امان نمیباشند.
حال اگر ببینید بین دو مؤمنی که میشناسید، اختلاف و کدورتی پیش آمده، موضعگیری (اخلاق) شما در این موضوع چگونه است؟ آیا اصلاً توجه نمیکنید؟! آیا بیتفاوت از کنارشان میگذرید؟! آیا به اختلاف دامن میزنید؟! آیا طرف آن که نزدیکتر است، بیشتر دوستش دارید و یا حمایت او به نفع شما میباشد را میگیرید؟!
اینها هیچ کدام "اخلاق" مؤمن نیستند؛ بلکه مؤمن، هر دو طرف را، نه فقط برادر دینی، بلکه برادر ایمانی خود میداند، هر دو را از خانوادهی خود میبیند؛ لذا نهایت سعی خود را مینماید که میان آنان "صلح" ایجاد کند و البته در این امر، تقوا را پیشه میکند؛ به ظلم داوری نمیکند و برای رسیدن به مقصود، متوسل به گناهان گوناگون نمیگردد.
این "اخلاق" یا همان موضعگیری مؤمن، هنگام مشاهدهی اختلاف، بین دو مؤمن میباشد؛ و حال شما این اخلاق را تعمیم به یک جامعه اسلامی و ایمانی دهید و آن را در سطح امت اسلامی گسترش دهید؛ آیا دیگر هیچ اختلافی که منجر به کدورت، قهر و دعوا شود، بین مسلمانان باقی میماند؟! آیا دیگر به بهانههای گوناگون، به جان هم میافتند؟! آیا دشمنان اسلام و مسلمین، منافقان، فتنهگران و خنّاسهایی چون امریکا، انگلیس و صهیونیسم بین الملل، میتوانند در آتش اختلاف آنان بدمند و شعلهورترش نمایند تا خون یکدیگر را بریزند و یا علیه یکدیگر موضع بگیرند؟!
هرگز چنین نخواهد شد، چرا که هر گاه اختلافی رخ دهد، سایر مؤمنان میانجیگری میکنند و بین آنها صلح برقرار میکنند تا حلقات این زنجیرهی قدرتمند که متصل به "حبل الله" است، نگسلد.
درس هفدهم:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ» (الحجرات، 6)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر فاسقى براى شما خبرى آورد بررسى و تحقيق كنيد تا مبادا گروهى را به نادانى آسيب رسانيد، آن گاه از كردۀ خود پشيمان گرديد.
●- اخلاق (موضع) شما در مقابل خبری که به شما میرسد، چگونه است؟! آیا سریعاً میپذیرید؟ آیا فوری تکذیب میکنید؟ آیا آن را بدون هیچ تحقیقی در فضای مجازی و یا میان مخاطبین بازگو کرده و نشر میدهید؟ آیا اصلاً مهم نیست که آدمی در مقابل "اخبار" چه موضعی دارد؟!
"خبر"، نقشی بسیار مهم و حیاتی در ساختار فکری، توجه ذهنی، ایجاد دغدغه ... و خلاصه جهتگیری فرد و جامعه دارد و به همین دلیل است که مستکبرین در نظام سلطه، سرمایهها و هزینههای بسیار هنگفتی را به "خبر" اختصاص میدهند.
زنجیرهی خبرگزاریهای بین المللی و صهیونستی، فعالیت گسترده و شبانه روزی در نشر اخبار راست، دروغ، شایعه و ... در فضا مجازی؛ همه گواه بر اهمیت خبر، در جهتگیری انسان و جامعه میباشد.
در قرآن کریم، آیات بسیاری درباره "خبر" و اهمیت آن و شاخصههای خبر صحیح، و دستور العمل برای پذیرش و یا عدم پذیرش آن آمده است و حیف که کارشناسان در این باره کاری نکردهاند!
از جمله شاخصهها، توجه به اعتبار و وثوق "خبر دهنده" میباشد. خداوند متعال خودش "خبر دهنده" است و نبی یعنی کسی که خبر را میگیرد، لذا رسولان نیز "خبر دهنده" هستند. شیاطین جنّ و انس نیز با اخبار به اذهان ورود و نفوذ میکنند و پیش میروند.
در آیه میفرماید که به "خبر دهنده" توجه کنید، و نمیفرماید که اگر فاسق بود، خبرش را نپذیرید، بلکه به مؤمنان میفرماید: «بدون تحقیق و اطمینان از صحّت خبر»، آن را نشر ندهید، تا به دیگران آسیب نرسانید و در دنیا و آخرت، پشیمان نگردید.
بنابراین، اخلاق و موضعگیری مؤمن در مقابل "خبر"، طبق دستور خداوند متعال است و ما نباید گمان نماییم که عمل به دستور نماز، واجب است و عمل به دستور مواضع در برابر اخبار، مهم نیست؛ بلکه هر دو دستور خداوند سبحان میباشند.
پس، مؤمن، به "مخبر – منبع خبری" نیز توجه دارد و اگر "خبر دهنده" فاسق باشد، بدون تحقیق نمیپذیرد و آن را نشر نمیدهد.
درس هجدهم:
«وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (الفرقان، 63)
بندگان (خاص خداوند) رحمان، كسانى هستند كه با آرامش و بىتكبّر بر زمين راه مىروند؛ و هنگامى كه جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گويند)، به آنها سلام مىگويند (و با بىاعتنايى و بزرگوارى مىگذرند).
●- "جهل"، هم در برابر عقل است و هم در برابر علم& پس جاهل به معنای بیخِرد، با "نادان" متفاوت است. نادان کسی است که نسبت به موضوعی، علم، آگاهی، اطلاع یا خبر ندارد؛ پس میتوان او را مخاطب قرار داد و بر دانش او افزود. مانند پدر و مادر در خانه، یا معلم و استاد سر کلاس درس؛ و یا یک مربی، در رشتهی مربوط به خودش.
اما "جاهل = بیخرد"؛ یعنی کسی که قوه ارزشمند "عقل" خودش را محبوس و آکبند نگهداشته و به کار نمیاندازد؛ لذا معلومات، اطلاعات و آگاهیها نیز به دردش نمیخورد.
آری، "عقل"به نور "علم" میبیند، اما باید عقل فعال باشد که به نور علم ببیند. نور آفتاب هر چقدر هم شدت داشته باشد، سبب دیدن نابینا نمیگردد؛ پس علم نیز هر چقدر هم زیاد باشد، بر بینش "جاهل" نمیافزاید، بلکه سبب گمراهتر شدنش میگردد.
●- "مخاطب جاهل"، فقط آن کسی نیست که بد حرف میزند، مسخره میکند و یا ناسزا میگوید؛ بلکه آن کسی که در گفتن و شنیدن، به هیچ اصول و منطقی پایبند نیست، و هیچ استدلالی را نمیپذیرد و روی هوا حرف میزند، مصداق بارز "جاهل" میباشد.
●- الزامی ندارد که مخاطب حتماً یک انسان زنده باشد؛ امروزه فضای مجازی پُر است از سخنان، شعارها، دروغها، افتراها و فرافکنیهای "جاهلان"!
برخی گمان دارند که باید خودشان را مخاطب تمامی این یاوهها قرار دهند، و اگر خیلی احساس مسئولیت کنند، حتی به دنبال یک پاسخ منطقی و مستدل برای آنان میگردند! در حالی که خداوند متعال میفرماید: «اخلاق و مواضع بندگان خاص خدا، در برخورد با جاهلان چنین نیست، بلکه «قَالُوا سَلَامًا»، یعنی خداحافظی کرده و از آنان دوری میگزینند؛ نه این که اصرار داشته باشد حتماً به گویندهی "بیخرد"، یک پاسخی هم بدهند!
درس نوزدهم:
«وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ» (الأنفال، 74)
و آنها كه ايمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد كردند، و آنها كه پناه دادند و يارى نمودند، آنان مؤمنان حقيقىاند؛ براى آنها، آمرزش (و رحمت خدا) و روزى کریمانهاى هست.
●- مؤمن حقیقی کیست؟
"ایمان"، یک نگرش نظری نیست، بلکه یک باور، اعتقاد و گرایش قلبی میباشد که حتماً در عمل ظهور و بروز دارد.
برخی گمان دارند همین که نسبت به توحید، معاد و اصول دین شناختی یافتند و به تصدیق نمودند، و نیز برخی از عبادات فردی، چون نماز، روزه، حج و ... را انجام دادند، دیگر مصداق یک مؤمن حقیقی شدهاند و میتوانند به همین راحتی مشمول آن مغفرت و رزق کریمانه واقع گردند!
اما میفرماید: بله، گام نخست در رشد، کمال و قرب الهی، همان "ایمان" است، اما مؤمن حقیقی کسی است که در راه خدا "هجرت و جهاد" میکند و مهاجران و مجاهدان را یاری مینماید.
"هجرت"، الزاماً حرکت فیزیکی و رفتن از یک نقطهی جغرافیایی به نقطهای دیگر نیست، بلکه مؤمن ابتدا از قلبش و از تعلقات دنیوی، به سوی آخرت و لقاء الله هجرت میکند و در یک حیات اجتماعی، به یاری مؤمنان، هجرت کنندگان و مجاهدان قیام مینماید. خداوند سبحان اینها را مؤمن حقیقی مینامد.
"جهاد" نیز الزاماً "جنگ" نیست، بلکه جهاد عام است و جنگ فقط یکی از مصادیق جهاد میباشد. لذا نه تنها جهاد علمی، اقتصادی، فرهنگی، تبلیغی و ... جهاد است، بلکه "خودسازی" را "جهاد اکبر" گفتهاند. جهاد به تعبیر امام خامنهای، «سعی و تلاش دشمن ستیز» میباشد.
پس، کسی که نه خودش هجرتی کرده، و نه حتی به اندازهی یک دعا، به یاد مهاجران، مجاهدان، آوارگان و مظلومان میباشد، چه رسد به این که به حد توان آنها را یاری نماید، چگونه میتواند به خاطر چند رکعت نماز، تلاوتی از قرآن کریم، رعایت برخی از احکام فردی و ...، خود را مؤمن حقیقی بداند و انتظار مغفرت و رزق کریمانه (بزرگوارانه) در دنیا و آخرت را داشته باشد.
بنابراین، "اخلاق = موضعگیری" یک مؤمن حقیقی، اثر گذاری در جامعه میباشد که مستلزم هجرت، جهاد، یاری مهاجران و مجاهدانِ راه خدا میباشد؛ او اگر کاری از دستش برآمد، کوتاهی نمیکند و اگر بر نیامد، فراموش نمینماید، بلکه با "دعا" به یاری آنان میشتابد و مترصد است که کاری انجام دهد و اثری بر جای گذارد.
درس بیستم:
«فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا» (الفرقان، 52)
بنا بر اين، از كافران اطاعت مكن، و بوسيلۀ آن [قرآن] با آنان جهاد بزرگى بنما!
●- خداوند سبحان به بندگانش میفرماید که "اخلاق و موضع" شما در مقابل کافران چنین باشد که هرگز از آنها اطاعت نکنید؛ چرا که اولاً باید مطیع خدا، رسول و امام باشید، و ثانیاً اطاعت از کافر، اگر شما را به کفر نکشاند، دست کم هلاکتان میکند و دنیا و آخرتتان را بر باد میدهد.
کافر، نه تنها "جهانبینی و ایدئولوژی" کاملاً متضادی با شما دارد، بلکه در جبهه مقابل شما که به توحید، معاد، اسلام، قرآن و ولایت اعتقاد دارید ایستاده است، پس به طور حتم، خیر شما را نمیخواهد، چرا که خیر شما، ضرر و زیان اوست.
"اطاعت کردن"، با آشنایی، ارتباط، مراوده، تعامل و ... فرق دارد. "اطاعت"، یعنی او دستور دهد و شما بگویید چشم و اجرا کنید! "اطاعت"، یعنی تبعیت محض کنید! "اطاعت"، یعنی بندهی او باشید؛ او آقا و سرور و فرمانده شما باشد، و شما خدمتکار مطیع و سرباز او باشید.
از این رو، نفرمود هیچ گونه ارتباطی با کفر نداشته باشید، بلکه فرمود: «هرگز از کافر اطاعت مکنید»؛ بلکه، اگر در زمرهی مؤمنان قرار دارید، از خدا و رسول و ولیّ امرتان اطاعت کنید: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ / النساء، 59»
این دستور العمل الهی، برای همگان است، اما برای حاکمان، دولتمردان و اداره کنندگان کشور و جامعه، بیش از افراد عادی موضوعیت و کارآیی دارد.
آنان که مایل و حاضرند، هر چه کفار دستور میدهند اطاعت کنند، و در مقابل دریافت یک لبخند رضایت از شیطان بزرگ و متحدان و همسویانش، دین، دنیا، کشور و منافع ملت خود را بر باد دهند؛ نه تنها در خط کفار حرکت میکنند، بلکه در این عرصه نیز بسیار زبون، خوار و مطیع هستند!
بنابراین، "اخلاق و موضع" یک مؤمن، چنین است که هرگز از کفار اطاعت نمیکند.
و اما "جهاد"؛ که مقصود از آن "جنگ" نیست. جهاد فراگیرتر از جنگ است و جنگ یکی از شاخهها و زیر مجموعههای جهاد میباشد. "جهاد"، به تعبیر امام خامنهای، با "تلاش" نیز متفاوت است، بلکه یعنی «هر گونه تلاش دشمن ستیز»؛ لذا ممکن است در میادین علمی باشد، یا اقتصادی و تولیدی، یا فرهنگی و اجتماعی ... و یا خودسازی که آن را "جهاد اکبر" نامیدهاند.
پس فرمود: با پیشرو قرار دادن "کلام الله"، که همه چیز را بیان نموده است، با کفار به جهاد برخیز، آن هم یک جهاد بزرگ و همه جانبه «جِهَادًا كَبِيرًا».
مشارکت و همافزایی – موضوع و نشانی لینک متن، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
موضوع:
سی درس اخلاق از قرآن مجید – بخش چهارم، دروس 16 تا 20
متن (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/quran/11122.html
- تعداد بازدید : 832
- 31 تیر 1400
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن