پایگاه پاسخگویی به سؤالت و شبهات (ایکس - شبهه):
در کلمات و آیات إلهی [کلام الله]، معارف و حکمتهای بسیاری نهفته است؛ لذا نمیشود به یک یا دو موضوع اشاره نمود و مدعی شد: «همین است و دیگر چیزی نیست» و از جمله مقصود از به کار بستن ضمیر جمع «انّا - ما»، برای خود و فعل خود میباشد.
الف - ابتدا دقت نمایید که هر زبانی برای خودش قواعد ادبی ویژهای دارد و نباید هر متنی به هر زبانی را به ادبیات فارسی تطبیق دهیم. به عنوان مثال: در زبانهای عربی و آلمانی، برای هر اسمی، سه حرف تعریف «مذکر، مؤنث و خنثی» وجود دارد - در زبان فرانسوی دو حرف تعریف و در انگلیسی یک حرف تعریف وجود دارد و در زبان فارسی، هیچ حرف تعریفی وجود ندارد؛ اما مقصود از حرف تعریف، این نیست هر چیزی، حتماً جنسیت دارد یا اگر جنسیت دارد، در حرف تعریف مشخص شده است؛ چنان که در زبان آلمانی، حرف تعریف برای اسم «ختر»، خنثی (das ) میباشد - یا در بیشتر زبانها، از جمله عربی، حرف تعریف برای اسم «خدا»، مذکر میباشد و برای اشاره به او، از ضمیر مذکر «هُوَ - he - Her» استفاده میشود؛ در حالی که خداوند سبحان، جنسیّت ندارد، بلکه اسم، حرف تعریف دارد.
ب - همین طور است استفاده از ضمیرهای «من یا ما - تو یا شما - او یا ایشان» که الزاماً به مفرد یا جمع اختصاص ندارد، بلکه گاه برای رعایت احترام میباشد؛ مثل این که از مخاطب بپرسید: «حال شما چطور است؟» و مقصود شما پرسش از حال یک نفر است، نه چند نفر.
ضمایر «من و ما» در آیات
با دقت در آیات، مشخص میشود که هر کجا خداوند سبحان، دربارۀ خودش سخن بگوید، از ضمیر «اَنَا - من» استفاده مینماید، مانند:
«وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى» (طه، 13)
- و من تو را (برای نبوت و رسالت) انتخاب كردم، اكنون به آنچه بر تو وحی میشود گوش فرا ده!
«إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» (طه، 14)
- همانا من الله هستم، إلهی (معبودی) جز من نيست، پس مرا پرستش كن و نماز را برای ياد من به پادار.
اما، در بیشتر آیاتی که از فعل از خود میگوید، ضمیر جمع «اِنّا - ما» را به کار برده است، مانند: «إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ - ما اين كتاب را به حق بر تو فرو فرستاديم» (النساء، 105) - «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ - ما کوثر (خیر کثیر) را به تو عطا کردیم» (الکوثر، 1) - «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ - ماييم كه هر چيزى را به اندازه آفريدهايم» (القمر، 49) - «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا - ما برای تو پيروزی آشكاری فراهم ساختيم» (الفتح، 1) ... و دهها آیۀ دیگر.
●- تمامی مفسران و ادیبان گفتهاند که استفاده از ضمیر «ما» برای یک نفر، جهت تذکر به عظمت و احترام «فاعل و فعلش» میباشد؛ درست هم هست؛ اما باید شرح داده شود.
خداوند سبحان، خالقِ بدون شریک و مشاور عالَم هستی میباشد و تمامی عالَم خلقت، «فعل» اوست و او مالک، فرمانروا و ربّ العالمین میباشد؛ لذا آنجا که به خودش در رابطه با مخلوقاتش سخن میفرماید، ضمیر جمع «انّا - ما» را به کار میبرد که بیانگر مالکیت، حکومت، سلطه، غلبه و ربوبیّت (پروردگاری) میباشد.
*- برگزیدن انبیا، نزول وحی، ربوبیّت عالَم خلقت، هدایت همه چیز و هدایت ویژۀ انسان - رزاقیّت - لطف، رحمت و بخشش (عفو و مغفرت) - استجابت دعا و تمامی افعال خدا، مرتبط با مخلوقات و بندگانش میباشد، لذا در این دسته از آیات، از ضمیر جمع «ما» استفاده شده است تا مالکیت، حاکمیت و سلطنتش را برساند.
اسباب و واسطهها
بدیهی است که خداوند سبحان، واحد و اَحد میباشد و در خلقت، مالکیت و ربوبیّتش، هیچ همتا، شریک و مشاوری ندارد، اما نظام «علیّت» را حاکم و غالب نموده است و برای هر امری، واسطهها و اسبابی قرار داده است؛ مانند: روشنایی، حرارت، جاذبه و ... به واسطۀ خورشید - یا ابلاغ وحی، به واسطۀ پیامبرانش - یا تابش نور هدایت و نجات مردمان، به واسطۀ امامان علیهم السلام - یا پدید آمدن انسان از نطفه در رَحِمِ مادر - یا روئیدن گیاه از زمین با مدخلیت خاک، آب، نور و ... .
بنابراین، وقتی میفرماید: «ما خلق کردیم - ما برگزیدیم - ما هدایت مینماییم - ما رزق میدهیم و ...»، به وجود اسباب و واسطهها نیز متذکر میگردد که همگی عظمت و احترام دارند؛ لذا اگر چیزی یا فعلی را فقط به خودش اختصاص دهد، باز هم از ضمیر مفرد «من» استفاده میکند، مانند: «رَحمَتی - رحمت (وجود بخشیِ) من» - «غَضَبِي - غضب من» - «عِبادی - بندگان من» - «جَنّتی - بهشت من» و ...؛ چنان که در خلقت انسان، به اسباب و واسطههایی چون: خاک، آب و نطفه در رَحِم اشاره دارد، اما خلقت روح آدمی را به امر مستقیم خودش اختصاص داده است تا معلوم شود خلقت روح، از عالَم خَلق نیست، بلکه از عالَم امر است؛ یعنی از دستۀ «وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ - وهنگامی که فرمان به وجود آمدن چیزی را صادر کند فقط به آن میگوید: «باش». پس بی درنگ میباشد (هستی مییابد)» (البقره، 117)
«وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» (الإسراء، 85)
- و در باره روح از تو مىپرسند، بگو روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است.
نکته:
بدیهی است که قرار دادن اسباب برای تحقق و اجرای امور، به خاطر نیاز حق تعالی نیست، چرا که او غنی و حمید است و اسباب را هم خود میآفریند و در جایش قرار میدهد و تأثیر و تأثر اسباب را نیز خودش اندازهگذاری و مؤثر نموده است - منشأ اثر اوست، بلکه نیاز مخلوق است که نمیتواند هیچ فیضی را بدون واسطه دریافت نماید. چنان حتی یک جرعه آب را نمیتوان بدون دستاندرکاری دهها یا صدها و هزاران واسطۀ طبیعی، انسانی و صنعتی نوشید.
از اینرو، خداوند در برخی از آیاتش، کل آفرینش را به خود نسبت میدهد تا همگان بدانند که احدی مدخلیت ندارد و گاه انسان را متوجه اسباب و واسطهها نیز مینماید که همگی در اصل وجود و هستی و نیز آثار، مخلوق و در اختیار او میباشند و به انسان تأکید مینماید که برای رسیدن به مراحل کمال و قرب باید به اسباب متناسب متوسل شوند؛ چنان که علم را نمیتوان بدون معلم، کتاب، مطالعه و .
کلمات کلیدی: قرآن سوره طه