در جمع جوانان و دانشجویان، با نگاهی کاملاً مادی میگویند: «با توجه به شرایط اقتصادی موجود، نمیشود و نباید ازدواج نمود» و تجرد را ترجیح میدهند - پاسخ یا راهنمایی چیست؟! + صوتی
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
بیتردید، «اقتصاد» یک اصل است و شرایط مطلوب یا نامطلوب اقتصادی، نه تنها در معیشت و ازدواج، بلکه در هر موضوعی [اشتغال، امنیّت، رفاه، فرهنگ ... و حتی سیاست و حکومت] تأثیر میگذارد و چه بسا اعتقادات و اخلاق را نیز متغیر سازد و حتی جهت زندگی آدمی را از مسیر بهشت، به جهنم تغییر دهد! اما، حتماً باید توجه داشته باشیم که این آثار سوء، برای کسانی است که بنیۀ عقل و خرد - علم و ایمان - بینش، دانش و بصیرت آنها ضعیف است!
هنگام بعثت انبیای الهی علیهم السلام، اولین و بیشترین گروه ایمان آوردندگان، عموم مردم بودند که به لحاظ اقتصادی، در تنگنا و حتی فقر قرار داشتند و همیشه مرفهین بیدرد، نسبت به جماعت و عموم مردم، اندک بوده و میباشند و هم اکنون نیز مسلمانان جهان، در فشار مضاعف قرار دارند و قابل توجه آن که این مشکلات و حتی جنگها، کشتارها و تحریمها، ایمانشان را تقویت کرده است!
●- در دوران قاجار (به ویژه اواخرش)، اوضاع اقتصادی کشور آنقدر خراب بود که برای دریافت کمی پول از انگلیس و فرانسه یا روسیه، خاک کشور را هدیه میدادند و شیری بزرگ را به گربهای کوچک مبدل کردند، هر چند که خاک کشور ایران، هنوز هم پهناور است. وضعیت معیشت مردم، فقر و گرانی و بیماریهای مُهلک هم که بیداد میکرد؛ و جنگ جهانی اول (دوران احمد شاه) بر این معضلات افزود، اما ازدواج در چنین شرایطی نیز صورت میگرفت!
●- در دوران پهلوی اول (رضاخان)، وضع اقتصادی کشور به مراتب بدتر شد، باز هم بخشهای بزرگی از خاک کشور تجزیه شد و به ترکیه، عراق، افغانستان و ... واگذار شد - جنگ جهانی دوم آغاز شده بود و نیروهای متفقین، به راحتی ایران را اشغال کردند. از یک سو قحطی و گرسنگی مردم را از پای درمی آورد و آن چه بود نیز به نیروهای خارجی داده میشد و از سویی دیگر بیماریهایی چون تیفوس و ... مردم را میکُشت؛ اما در عین حال مردم از ازدواج فرار نمیکردند!
●- انقلاب اسلامی، پس از دو سال درگیری همه جانبه، بسته شدن بازار، صنایع و ... به پیروزی رسید، یعنی اقتصاد به طور کلی تعطیل شده بود! بدون فاصله، جنگهای داخلی و جنگ 8 ساله را بر ایران تحمیل کردند و تمامی زیرساختها را ویران نمودند، ترور و تحریم را نیز بر آن افزودند ...، اما به ویژه جوانان، به ازدواج، رغبت و رویکرد بیشتر و بهتری داشتند.
تهاجم فرهنگی
●-بنابراین، «مشکلات اقتصادی و معیشتی» نقش مهمی دارند، اما نمیتوان آن را تنها عامل یا دست کم مهمترین عامل در کاهش ازدواج و ازدیاد طلاق قلمداد نمود؛ بلکه «تهاجم و شبیخون فرهنگی» از یک سو و غربزدگیهای مستقیم و غیر و مستقیم، از سویی دیگر، نقش بیشتری در این معضل فرهنگی و اجتماعی دارند.
فمنیسم
فرهنگ منحط فمنیسم که در امریکا و اروپا شکل گرفته بود، به سرعت در ایران اسلامی، تبلیغ شد! آغاز این حمله، با تولید فیلمها و سریالهای ضد نقش مرد در خانواده شروع شد تا مخاطبین بیشتری را هدف قرار دهد. اگر به فیلمها و سریالها مشهور از دهه 70 به بعد توجه شود، در تمامی آنها مرد به عنوان بدترین و مضرترین عضو خانواده معرفی شده و میشود و فرقی ندارد که دانشمند، مؤمن، انقلابی، مجاهد، مسئول، وزیر، وکیل و ... باشد، یا جنایتکار، ظالم و فاسد (نقش منفی).
در این فیلمها و سریالها، مرد شوهر و پدری خوب است که مُرده باشد یا زود بمیرد؛ هر چند که در برخی از آنها، همسر یا فرزندان سر قبر، به جای فاتحه و ...، با مُشت به سنگ قبر میکوبند و فریاد برمی آورند که «هر چه میکشیم از دست توست!» حتی تمامی نقشهای مثبت نیز دست آخر، اقرار میکنند که درست رفتار نکردند و در حق خانواده ظلم کردهاند!
آیا دختری که اکنون به سنّ ازدواج رسیده، اما از کودکی به او القا شده که مرد موجود مضرّی است، نسبت به پدر خود معترض و گلهمند نباشد و از ازدواج نترسد؟!
حال، آیا انتظار میرود که با این فرهنگسازی، دختران و حتی پسران، به ازدواج رغبت نشان دهند؟! البته که میترسند و رغبت و عجله به خرج نمیدهند، اما چون نمیدانند که چه فرهنگی بر آنان تأثیر گذاشته، میگویند: «شرایط اقتصادی مناسب نیست!»
روابط آزاد (نامشروع)
به موازات بد و مضرّ نشان دادن تشکیل خانواده مرد در نقش همسر و پدر، فرهنگ «روابط آزاد» ترویج شد؛ دیدار و آشنایی در پارکها و کافیشاپها و ...، جایگزین روابط خانوادگی، شناخت و معرفی و خواستگاری گردید و حتی رذیلۀ روابط نامشروع را با نام جعلی «ازدواج سفید»، تبلیغ کردند! به دختران و زنان جامعه القا کردند که «زن - زندگی - آزادی»، یعنی «بدحجابی و عریانی»؛ چنان که این شعار فریبنده، تا کنون نمود دیگری نداشته است!
حال وقتی دختران میتوانند بدون ازدواج با پسران ارتباط داشته باشند و پسران نیز میتوانند بدون زحمت با دختران ارتباط داشته باشند و به حسب ظاهر نیازهای روانی و جسمی خود را مرتفع سازند، چرا باید به ازدواج با تمامی تعهداتش تن دهند؟!
الگوسازی برای دختران
همه ساله، بانوانی به عنوان «زنان برتر» معرفی میشوند و تمامی آنها بانوانی میباشند که در تحصیلات عالیه موفق بودهاند، سپس یا کشف و اختراع داشتند و یا در مدیریت یک مجموعه اقتصادی موفق بودند و یا مدیر و مسئول بودهاند!
با تقدیر از این بانوان موافقیم، اما چند نفر به عنوان «همسر صبور و فعال - مادر نمونهای که چندین فرزند را با تمامی مشقّتها تربیت نموده است - همسری که با کار، تولید، یا مدیریت، به اقتصاد خانواده کمک میکند و زنی که مرد از دامان او به معراج رفته و میرود و ...» معرفی شده و از آنان تقدیر میشود؟! لذا دختری که میخواهد رشد کند، ازدواج را مزاحم و سد راه خود میبیند!
شروط غیر متعارف
همزمان، شروط غیر متعارف به فرهنگ ازدواج در خانوادهها رخنه کرد!
*- چرا باید دختر جهیزیه سنگین [با کالاهای خارجی] تهیه کند؟! این که فرهنگ رایج در هند بود، چنان که سالانه دختران بسیاری به خاطر عدم امکان تهیۀ جهیزیه، خودکشی میکنند!
*- چرا باید پسر، به غیر از پذیرش قانونی مهریۀ سنگین، از خانۀ ملکی و خودروی شخصی و شغل ثابت با درآمد مطلوب برخوردار باشد تا بتواند ازدواج کند؟! آیا پدر و مادر دختر که چنین توقعاتی دارند، خود به هنگام ازدواج خانه شخصی و خودروی لوکس و شغل پر درآمد داشتند، یا حتی اکنون دارند؟!
*- چرا باید مراسم خواستگاری، عقد و عروسی، در تالارها و با هزینههای بسیار سنگین برگزار شود؟! امروزه هزینه یک تالار معمولی برای حدود یکصد میهمان، به یک میلیارد تومان میرسد! پدر داماد و جناب داماد، از کجا بیاورند؟!
●- بنابراین، هر چند که سختی کسب درآمد، تأمین معاش، آن هم با تورم افسار گسیخته، در امریکا، اروپا و تمامی کشورها و از جمله ایران که با تحریم و ... نیز مواجه میباشد، ازدواج و تشکیل خانواده را با مشکلات عدیده مواجه ساخته است، اما تردیدی نیست که فرهنگهای نادرست و تقلیدی [به ویژه در پدران و مادران، و سپس پسران و دختران و سپس محیط]، نقش بیشتری در ایجاد موانع برای ازدواج داشته و دارند.
اگر یک عده دوست دارند که از فرهنگها منحط غرب تقلید کنند، چرا در ازدواج چنین نمیکنند؟! آنها بسیار سریع و آسان و کم هزینه و با قناعت ازدواج میکنند.
*- اگر تفکر و تعقل ارتقا یابد، توقعات کاهش یابد، آرزوهای والدین مبتنی بر عقدهها نباشد، بزرگترها یاری کنند، مجلس و دولت نیز با درایت، بصیرت و جدیت بکوشند، آمار ازدواج جوانان به سرعت بالا میرود، چرا که ازدواج مطلوب و پایدار، نیاز و خواستۀ طبیعی هر جوانی میباشد.
امام خامنهای:
«یک مسئلهای که اخیراً مطرح کردند، مسئلهی ازدواج جوانها بود که خب، همه -پسر و دختر- مطمئنّاً علاقهمندند. من همینجا به توصیهی این جوان عزیزی که از من خواستند به پدر و مادرها تذکّر بدهم، به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سختگیری میکنند؛ هیچ سختگیری لازم نیست. بله، یک مشکلات طبیعی وجود دارد -مسئلهی مسکن، مسئلهی شغل و از این مسائل- لکن «اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه»؛ خب، این قرآن است. ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا انشاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند؛ من خواهش میکنم که پدرها و مادرها به این مسئله توجّه کنند.» (20/4/1394)
مشارکت و همافزایی -پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم.
پرسش:
در جمع جوانان و دانشجویان، با نگاهی کاملاً مادی میگویند: «با توجه به شرایط اقتصادی موجود، نمیشود و نباید ازدواج نمود» و تجرد را ترجیح میدهند - پاسخ یا راهنمایی چیست؟!